;
گالری شمیس
رویا در ما انباشته می شود؛ از خاطره ها ترسها و میلهای بی نامی که نسل ها در جان ما کاشته اند.
نشات می گیرد.
رویایی که شکل میگیرد اسطوره ایست که گاه در آینه میبینیم گاه در آن گم میشویم گاه به آن می رسیم و گاه از آن دور می شویم و هر بار ردی از خود در آن میبینیم شکسته اغراق شده زنده خراش خورده و واقعی
بخش بزرگی از آثار من از واژه ها و خاطرات کودکی سرچشمه میگیرد جهان کودکی برایم سرشار از ترس ها خیال ها و میلهای بی نامی است که در ذهنم رسوب کرده اند بسیاری از فرم ها و چهره های اغراق شده در آثارم باز آفرینی همان تجربه های نخستین هستند تجربه هایی که جهان را نه به صورت منطقی و قطعی بلکه پر از ابهام، رمز و هیجان نشان میدهند. برای مثال واژه ی شونه تخم مرغ برای من چینش تخم مرغ روی شانه های پهن مردی بود.
انتخاب متریال برای من فقط انتخاب یک وسیله ی ساخت نیست بلکه بخشی از معنا و هویت اثر محسوب می شود. هر ماده روح خاص خودش را دارد. خمیر سرامیک من را به ریشه ها و خاک پیوند می زند و رزین امکان تجربه ی رنگ و شفافیت را فراهم میکند و فضایی سبک تر و معاصر تر به مجسمه می بخشد این تنوع متریال به من اجازه میدهد هر ایده را با بیان خاص خودش بسازم و در هر اثر کیفیت متفاوتی را تجربه کنم رنگهایی که در این مجموعه استفاده کردم بازتابی از رنگهای دوران کودکی است. این رنگ ها گاهی تند، خام و بی واسطه هستند. برای من هر رنگ دروازه ای است به خاطره ای جمعی با شخصی
کارها معمولاً از یک طرح ذهنی یا تصویر ابتدایی آغاز میشوند اما در طول فرآیند تغییر می کنند و کامل می شوند.
من به جای اینکه طرحی دقیق و نهایی را دنبال کنم اجازه میدهم خود متریال و لمس دست ها مسیر را تعیین کنند. همین آزادی باعث میشود آثارم همیشه ردی از شکستگی خراش اغراق و زندگی داشته باشند. هر مجسمه برای من سفری محسوب میشود که در آن هم کنترل دارم و هم رها هستم.