;
تضاد میان رقص و سوگ میان رهایی و گرفتاری، میان لغزش و فرسایش، الهام بخش شکل گیری مجموعه ی حاضر است. این آثار نه توصیفی از وقایع، بلکه پژواک تلاطم لحظاتی اند که در نوسان میان حرکت و سکون جاری می شوند.
در نور می رقصت»، رقص به مثابه بازتابی از رهایی در برابر ماندگی و حزن به تصویر در می آید؛ همچون جدالی بی پایان که هرگز به پیروزی مطلق یکی بر دیگری نمی انجامد. بدن هایی که می چرخند با همه ی سنگینی زخم های زمان، باز ایستاده نمی شوند. همین تناظر، درون مایه ی اصلی این مجموعه است، جنبندگی و لختی هم زمان جریان زمان در لحظه هایی که شادی و اندوه، هم زیست و هم نفس اند.