;
گنجشکان زیبا و ظریف می خوانند و این لایه های زخمی، به ناگاه از وجودم بر می آیند، پرشور و ملتهب و می خواهند هر آنچه در پیرامون رخ میدهد را به سخره بگیرند.
من در کوران کارهایم هستم. صدای آب و باد کمکم می کند.
نمی دانم این پرندگان سوخته چقدر همراهی ام می کنند. آنها به گونه ای غریب در عمق وجودم نطفه بسته اند و از پرش هایشان آموخته ام تا بتوانم از آنچه موجب انجمادم می شود بپرم و یک آنِ دیگر بسازم.
شیدا قلی پور
مهر ۱۴۰۴