;
سکوت و درخشندگی مردابها در نقاشیهای امیرحسین عالی مجالی است برای نگریستن به زیستگاهی با ویژگیهای متضاد. او این آرامش و زیباییِ سحرانگیز را با کاربست طیفهای رنگی متنوع و خالص نمایان ساخته بیآنکه وفادار به پدیدهای واقعنمایانه باشد. نور روز، درخشش رنگهای مرداب را به رویایی دست نیافتی مبدل ساخته و آنگاه که شب فرا رسیده؛ ابهامی دلهرهآور بر مرداب سایه افکنده است. سایههای به جا مانده از نیلوفرهای مرداب توجه مشاهدهگر را از سطح مرداب به عمقی ناپیدا و ناشناخته جلب میکند. گویی با هر تابش خورشید و ماه این پدیدهی اسرارآمیز به گونهای دیگر جلوهگر شده و خصلت راکد و بیتموج مرداب به رفتاری نرم و سیال دست پیدا کرده است. با تصور جریان پر جنب و جوش اعماق مرداب؛ تصویر روییِ آن حامل نظمی است تکرارشونده از گونههای گیاهی بیآنکه تلاطم حاصل از جنبدگی در ژرفها رویتپذیر گردد. با اینحال نقاش در عینیت بخشیدن به تصویر مرداب بیش از آنکه بر ماهیتی آرام و غیر روان تاکید کند، تجسمی از روشناییِ حیاتبخش را در پرتوی روشی رازآمیز نزد این پدیدهی زیستی به نمایش درآورده است. این سیر بصری شاید بازگویی تجربه و تمنایی واقعی است از زیست انسانی در جهان بیرون با تمامیِ خموشیها و تنشها در پناه زبانی نمادین.
مهرنوش علیمددی
پاییز 1404