;
کیفیت بینابینیِ حالِ ما حاصل از حضور و همزمانی پدیده هاست . ما در حیطه سومی قرار داریم که: " نه اینست و نه آن ، هم اینست و هم آن. "
این بینابینی تعریف نمی پذیرد و مرز نمی شناسد ، سیال است و در عمق جاری می شود ، نه در سطح . لایه هایی دارد که در طول زمان بر هم نشسته و هویتشان در هم آمیخته است .
و این منم ، در میان قبل ها و بعد ها ، باید ها و نباید ها ، ارزش ها و ضد ارزش ها ، که بر من هجوم می آورند ، نقش می بندند و رنگ می بازند و در هر گذار ، بخشی از وجود من را با خود می برند و اثری بر جا می گذارند .
من بیگانه ای هستم در دیار خود و خودی در دیار بیگانه که هیچ چیز را قطعی نمی یابد جز زمان .