;
آیا تا کنون با خود اندیشیده ایم شاید این زندگی ، که ما آن را سرشار از حقیقت می بینیم ، ممکن است حاصل ناآگاهی و بسا نوعی اشتباه باشد ؟
و واقعیتی که ما درآن زندگی می کنیم و حقیقتش می پنداریم ، احتمال دارد تنها سراب یا پنداری بیش نباشد؟
آنگاه در این کنکاش ، در پی آن می رویم که بدانیم در آنسوی پندار چیست؟
و اگر آن حقیقت رخ ننماید،
حضور ما در عرصه ی این زندگی چگونه تعریف می شود ؟
و دراین میان ، آیا حضور عینی و فیزیکی ما نیز تحت تاثیر قرار نمی گیرد و دستخوش تغییر نمی گردد؟
به هر حال ، به نظر می آید زندگی رقصی است که ریشه در ماوراء و حضوری در ماده دارد .
و این چنین است که انتزاع زاده می شود و هنرمند ، ذهن و آگاهی خویش را به فراسوها می گستراند
و از رویت آنچه مالوف است ، سر باز می زند......