;
هنر بیان و تجلیِ معناست در قالب شکل و ماده، به گونه ای که معنی را محسوس نماید. رابطۀ بین هنر و خیال را نمی توان نادیده گرفت، کما اینکه برخی قدما و متفکران دربارۀ عالم خیال و قوۀ خیال به تاملاتی پرداخته اند.
خیال به عنوان یکی از قوایِ نفس بشری تا خیال به عنوان عالمی از عوالمِ هستی گسترده است. از طرفی کارکرد خیال به عنوان واسطۀ بین جسم و روح و عالم محسوس و عالم معقول ،باعث می شود تا این عوالم به هم متصل شوند.
خیال است که در نقاشیِ من به معانی تجسم می بخشد، نقاشیِ من انعکاس مناظر و عوالمیست که به وسیلۀ نیروی خیال در ذهنم خلق شده است.
به شکلی که من طبیعت را بدون اتکاء به واقعیت با هم ادغام می کنم و در اثر هنریِ خویش باز می نمایم.
من سطوح وسیعی از رنگهای محض و پرمایه را کنار هم می گذارم و با دوری جستن از سایه روشن که به نوعی بر ماده تاکید می کند بیشتر فاصله می گیرم، تا شاید آن طبیعت آرمانی که در ذهنم می پرورم به این شکل در بوم نقاشیِ من جلوه کند.