به نظر می رسد مدتی است که هنر نقاشی ، از محتوای خاص خود در حال فاصله گرفتن و دور شدن است ؛ در همپوشی هایش با موسیقی ، ادبیات ، سینما و تئاتر و.....می بینیم که به دلیل عدم اشراف به مبانی این هنرها ، هنرمند نقاش در تلاش است صرفا تلفیقی از چند هنر را در عرصه ی هنرهای تجسمی ارائه دهد ! حال آنکه آگاهی نسبی به حوزه های دیگری از هنر ها ی مورد اشاره ، در حکم یک ضرورت است ، تا با بهره گیری از آن ، بتوان به آفرینش یک اثر مفهومی قابل استناد اهتمام ورزید. 
و مهم تر ، آنچه در این میان مورد بی توجهی و غفلت قرار گرفته و می گیرد ، اساس نقاشی است ،که همانا طراحی ، تکنیک و رنگ و فرم است ،که موجب  می شود این هنر به کلی دگرگون شده و مبانی خود را از دست بدهد و متاسفانه ، پدیده هایی چون پرفورمانس ، ویدئو آرت و امثال آن نیز این حرکت را شتاب داده است.
با توجه به آنچه آمد، در آثار ارایه شده در این نمایشگاه، تلاش کرده ام تا حدودی نگاهم را به سمت و سوی طراحی و رنگ معطوف کنم ، وتعداد 14 پرتره را در معرض دید و قضاوت بینندگان قرار دهم.
احمد شولی
آبان ماه یکهزار و سیصد و نود و پنج خورشیدی

آنچه پیش روی خود مشاهده می کنید باز آفرینی چهره های نام آشنایی است که ما هر روز به نوعی ، حداقل در رسانه ها یکی از آنان را می بینیم و یا نامشان را می شنویم یا مطلب و خبری از آنان می خوانیم یا هنگام رفتن سر کار یا عبور از خیابان در بیلبورد یا پوسترهای تبلیغاتی با آنها برخورد داریم ، این خاصیت ستاره بودن است  آنها را نمی شود لمس کرد ولی گاهی بیشتر از افراد خانواده خود  خبر و تصویر از آنها می بینیم و می شنویم  این حس دوگانه عجیبی است  دوری و نزدیکی بیش از اندازه به آنها ....
حال که من شانس این را داشته ام که به علل کاری به بعضی از این چهره های دوست داشتنی نزدیک شوم  و به شکل ملموس تری با ایشان در ارتباط باشم ، تصمیم گرفتم تعدادی از این چهره های شاخص را به نقش در آورم  و با تکنیکی ، برشهایی از تلاش آنان در عرصه های هنر و فرهنگ را با طرح تلفیق نمایم ، تا شاید به شکلی نو نوازشگر چشمان مخاطب باشد ، هر چند اگر بخواهم تمام این صورتهای آشنای نازنین را بر دیوار به نمایش در آورم نیاز به نگار خانه ای به وسعت شهر خواهم داشت  لیکن در این برهه زمانی این تلاش کوچک را از من پذیرا باشید . 

افشین بیاناتی
آبان ماه یکهزار و سیصد و نود و پنج خورشیدی