;
علیرضا جوادی 1365
در عشق زنده باید،کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده؟ آن کو ز عشق زاید
هنر رهایی است ؛ توسل جستن به نوعی روشنایی تا از بطن آن بتوان به سهمی از خودآگاهی رسید . در این تاریکی باید به عینیتی دست یافت که سرشار از محتوایی معرفت گونه است . در انتخاب این مسیر باید به نوعی یگانگی دست پیدا کرد تا با نیروی قلب ، بتوان تفاوت بین علم و معرفت را به نمایش گذاشت ؛ یقینی که معرفت به بودن عشق را در ما متصور می کند . کشف هنر لزوما با مقوله عقل سازگار نیست ، هنر باید در انسان بجوشد و این جوشش متکی به نوعی تجربه و مبتنی بر معرفتی آگاهانه است.
هنر به مثابه حقیقت از منش بیانگری مفهوم سازی و نشانه های زبانی سود می جوید ؛ و به دلیل بازگشتش به تجربه ای انسانی ، ما را به نوعی مکاشفه در هنر می رساند.
ما برای درک زیباشناسی، امروز باید با این تجربه های زیبایی شناسانه مانوس باشیم و جنبش های زیبایی را در زندگی خود به کار بریم و از آخرین رویدادهای هنری دور نمانیم ، تا این گونه با چشم اندازی وسیع بتوانیم ذهن را شایسته هنرمندانه زیستن کنیم. هنر به حضوری خشک و ملالت بار تن نمی دهد و همیشه چالشی اساسی و جدید به انسان نشان می دهد. من نیز بر آن شدم تا ذهن خود را سوار بر این ادراک زیبایی شناسانه کنم و بتوانم خالقانعکاس بخشی از احساس های خویشباشم که از خلوتی بی مهابا سخن می گوید ؛ خلوتی کهزندگی را سیال و عشق را گوشزد می کند.
عباس سیف آبادی ، 1365 تهران
بنده مکن رونده را ، گریه مکن تو خنده را...
هنر خوشنویسی در ابتدا با فرم های مجرد شکل می گیرد ، که این فرم ها هرکدام شخصیت های ظاهری و باطنی خود را دارند . از هم نشینی همین فرم های مجرد است که ترکیب های متنوع از خطوط مختلف شکل می گیرد.
بعد از تجربه در خط و خوشنویسی و آموختن و تمرین حروف الفبا ، سطرها و ترکیب های ساده و پیچیده و رسیدن به ترکیب های خلاقانه و تجربه هایی در هنر نقاشی خط ،دنیای دیگری از این بیکران خود را مقابل من نمایان کرد؛ دنیایی که حروف و کلمات جدا از محتوا و مفهومی که حامل آن هستند، فرمی دارند که این شکل و فرم در ابتدا شخصیت آن ها را مشخص می کند .
در این دنیای جدید، الف، فقط نقش الف را بازی نمی کند، بلکه یک کاراکتر است که می تواند در صحنه های مختلف، ایفاگر نقش های متفاوت باشد . در همین مرحله به درک آن رسیدم که انرژی های درونی حروف ، می توانند نمود بصری پیدا کنند و بدون اینکه پای خوانش در میان باشد ،مفهومی را انتقال دهند . این مفاهیم نشان دهنده ی تمام احوالات روزمره ی یک زندگی هستند ، همچون عشق ، عرفان ، فلسفه ، مسائل اعتقادی ، ساده ترین و پست ترین اتفاقات و حتی تجربه ی احساسات اروتیکی حروف و کلمات...
رسیدن به این دیدگاه از پس مخالفت های ذهنی من به تک بعدی نگری به خط و خوشنویسی شکل گرفت ؛ چرا که معتقد هستم نباید فقط و فقط دیدگاه های عرفانی و اعتقادی را به این هنر نسبت دهیم و تمام احوالات یک کاراکتر را نادیده بگیریم، بدون آن که بدانیم این فرم ها نیاز های دیگری هم دارند که باید به آن ها توجه شود .
در تجربه های چند سال اخیر خودم ، علاقه مند بودم رسیدن به این زاویه از زندگی فرم های خطی را برای مخاطبان به نمایش بگذارم . به امید آن که در این نمایشگاه و تجربه های آتی بتوانم این دیدگاه را به سرانجام برسانم...