;
تخته- گوشت های مصرف شده وادارم کردند تا به آنها به مثابه ی فرصتی نگاه کنم برای شروع یک بازی نقاشانه، تاکید می کنم نقاشانه. اینها حامل تاریخ اند، حامل خاطراتی از خرد شدن ها، تکه پاره شدن ها و از هم پاشیدن ها؛ و این مرا یاد قسمی از درد می اندازد، رنج و ملالی گم شده در میان خنده هایی و بازی هایی و صداهایی از زندگی.
تصمیم گرفتم تا این بازی را ادامه بدهم، وقتی یک گاو ازلی- ابدی و نگهبان را از موقعیت سمبولیک از زندگی، حاصلخیزی، برکت و باروری خارج کردم ، همچنانکه خارج نکردم. این گاو همان ست، همانی ست که هر روز به دنیا می آوریمش، هر روز بزرگش می کنیم، هر روز از او اسطوره می سازیم و هر روز عبادتش میکنیم؛ همانی ست که آخرکار قربانی اش- تکه پاره اش- می کنیم.
صبا ایمانی
The consumed chopping boards made me look at them as a possibility for starting a game of painting. To me they embody the memories of being chopped and fragmented- a kind of history; they remind me a kind of pain that is lost among the life’s laughs, games and buzzes.
I am the one who continued this game when I decided to represent an eternal cow- a guardian- that is the symbol of life, fertility and blessing. The one we bear every day and bring it up every day and make a myth of it every day and worship it every day and then sacrifice it at last.
Saba Imani