;
از کودکی مغزهای ما به شکلی که برایمان تعریف می کنند شکل می گیرد در حالی که آفرینش قدمتی طولانی دارد هر انسانی در طول حیات کوتاه خود افکاری پیرامون آفرینش و دید به زندگی و مرگ و پس از آن را در مغزش ایجاد می کند و تغییر می دهد و یا حتی بدون فکر به این مسائل سیر طبیعی را طی می کند بسته به موقعیت مکانی و زمانی انسان ها همواره متولد می شوند افکارشان شکل می گیرد عقاید و قوانین وضع می شوند و در سیر تکاملی آفرینش تاثیر داشته و تغییر ایجاد می کنند زیبایی هستی و مرموز بودن نیستی فکر انسان ها را درگیر می کند و هر کدام تعریف هایی را برای ارضا شدن افکار خود و دیگران چه درست و چه غلط ایجاد می کنند و پیروان خود را افزایش می دهند که به این تصویر های ذهنی از عالم مادی و معنا چاشنی از احساسات نیز از طریق قلب هر کدام از انسان ها اضافه می شود و تمامی این دوگانگی بین مغز و قلب باعث تصمیم ها و انتخابات هر کدام از ما در زندگی کوتاه مان می شود زندگی کوتاهی که در روند آفرینش حتی پس از ما تاثیر دارد مانند مغزی که در حال تکامل است و از سلول های مغزی با طول عمر کم شکل می گیرد. و در نهایت کلمه ای ناشناخته به نام روح که انرژی تمامی این اتفاقات است و رابط بین عالم هستی و نیستی در نمایش آثارم سعی بر آن است یکسری از همین اتفاقات اعم از هستی، نیستی، احساسات، تفکرات را به تصویر بکشم تا بر روند روح و آفرینش تاثیر بگذارم.