;
زمانِ دگرگونه
زمان همواره چون پدیدهای تفکربرانگیز در زندگی انسان و جهان پیرامون او حضور داشته و این مفهوم در تاریخ هنر به اشکال گوناگون تجربه شده است. گویی یکی از کلیدیترین انگیزههای آثار هنری ثبت زمان و متوقف کردنِ آن بوده است. مسالهی زمان با ظهور مدرنیته بیشتر مورد توجه قرار گرفت و در کار هنرمندان رُمانتیک و امپرسیونیست فراتر رفتن از مفهوم ساکن و ایستای زمان را می-توان دید. چه آنجا که لحظه برای هنرمند مهم میشود و چه آثاری که از تاثیرات گذر زمان و ثبت نور در ساعات مختلف روز بهره بردهاند. در هنر امروز مفهوم «زمان» به منزلهی بخشی از فرایند شکل یافتن اثر و ماهیت آن در معنای اثر هنری نقش بازی میکند تا زمانمندی خلق هنری نیز به موضوعی برای فکر کردنِ به اثر تبدیل شود. از این راه بیننده دیگر نه فقط محصول نهایی که لحظههای سپری شده برای شکلگیری کار را نیز دریافت میکند و این موضوع معنای اثر هنری را تحت تاثیر قرار میدهد.
ما به شکلی قراردادی در زمان زندگی و هر یک دریافتی شخصی از آن را تجربه میکنیم. زمانی که گاه می ایستد و گاه سرعت میگیرد و تغییراتی در حیات ما ایجاد میکند که از آنجمله میتوان به اضمحلال، تکامل، آشوب، و ترس از آیندهی نامعلوم را برشمرد. نمایشگاه پیشِ رو تجربهی هر هنرمند با موضوع زمان است و تلاش برای نگاهی متفاوت به این مفهوم، تا از منظری شخصیتر به مسایلی از قبیل شکل گرفتن آغازین فرمهای تک سلولیها، تغیر شکل اندام پس از فروپاشی، و انقراض گونهها گرفته تا روابط انسانها در زمان و مکان شخصیشان، منظره بهمثابهی درونمایهای زمانمند و فردی، و تصور زمان در ناکجا آباد نگاه کنند و زمان را به موضوعی برای آغاز کار هنری بدل کنند. این آغازگاه در بعضی کارها خود موضوع اصلیست و در بعضی دیگر بهانهای بوده برای ادامه دادن به نقاشی کشیدن و یا مجسمه ساختن. گاه این نگاه سرراست است و گاه بهشکل ضمنی اشارهای به آن شده و یا در لایههای پنهانترِ کار میتوان به آن رسید. در نهایت زمان بهمثابهی موضوعی برای تفکر، راهکارهای گوناگونی را برای هنرمندان نمایشگاه فراهم کرده که خوشههای همسویی را درکنار هم شکل دادهاند و در عین تفاوت پتانسیلهای تازهای را در کنار هم میسازند تا از این راه نه تک اثر که همکناری کارهایی که در نزدیکی هم قرار گرفتهاند صدایی نو بسازند و مخاطب را در جایگاه جدیدی نسبت به کل مجموعه قرار دهند.
طلا رنجبران