;
استیتمنت نمایشگاه نقاشی پونه قاسمی ناجی با عنوان: «رد پای همزمانی»
The trace of simultaineity
ساده سازی نمایش چیزهای مرئی با بهره گیری از سطوح تخت، کاهیدن تعداد درجات تیره روشن و جانشین کردن تغییر رنگ به جای تیره-روشن برای نمایش بهتر سطوح(کارهای مانه و دیگران) ، درهم بافتگی(مدولاسیون) سطوح تصویری (کارهای سزان)،جاری ساختن فضا از خلال فرمهای فضاگستر(کوبیسم تحلیلی)، استفاده از پرسپکتیو همگاه به جای پرسپکتیو سنّتی ، ابداع سیستم علائم انتزاعی و فضای کم عمق(نئو پلاستیسیسم)، افزودن تأثیر همزمانی رنگها و تغییر فاصله والرهای رنگی بر پرسپکتیو همگاه کوبیسم ( شفاف شدن تصاویر طبیعت مرئی دراُرفیسم) ، همزمانی تصاویر برآمده از رؤیا در گستره تابلو(نقاشی های روایی با پرسپکتیو همگاه، مثل آثار شاگال)، پرسپکتیو متافیزیکی متزینگر(بُعد چهارم فضا)، ابداع ساختارهایی با صفحات تخت و درجات مختلفی از پرسپکتیو چندگانه(ناهمگاه) در نابگرایی اُزانفان و لوکوربوزیه، ابداع روش مکانیکی فُرم همنهاد(خلق سازواره شکل پذیر ریتمی و فضایی) توسط آلبرت گلیز، جملگی رد پاهایی از پدیده «همزمانی» در تاریخ هنر به شمار می روند.
آنچه که در این نمایشگاه به آن پرداخته شده، پژوهشی است در باب روشهای مختلف ایجاد پدیده همزمانی و نیز به گارگیری این پدیده در گرامر زبان تصویر که در نهایت شاید بتواند در خلق یک روایت زیباشناختی نوینی مؤثر افتد.
به اختصار می توان اذعان داشت که پدیده همزمانی پدیده بسیار پیچیده و غیر فرمولبندی شده ای است که می تواند از راههای بسیار متفاوت و متنوعی ایجاد شود. مثلاً اگر کوبیسم تحلیلی را نمایش فضا از خلال فرمهای فضا گستر بدانیم، همن نحوه گسترش فرمها در فضا می تواند در قالبی غیر کوبیسمی( غیر متأثر از فرمهای هندسی یا آناتومیک از پیش تعیین شده) باشد. مثلا در تابلوی زن و گلدانها، پیکره فیگور زن، فیگور گیاهان و گلدانها و خود فضای کلی پس زمینه آنچنان از هم تأسی گرفته اند که نمی توان گفت آیا این وحدت کلی حاکم بر تصویر، صرفاً از ساده سازی اشکال به فرمهای هندسی ساده ایجاد شده است.
اگر سعی نکنیم کوبیسم را از ظاهر آخرین کارهای اساتید نامدار آن تقلید کنیم، بلکه بکوشیم تا ابتدا از طریق تجربه شخصی بفهمیم که هنرمندان کوبیست، برداشتهای خود را از شکل و ساختار فضایی چگونه به دست آورده اند؛ شاید بتوانیم نمودهای دیگری از پدیده همزمانی ارائه دهیم. به عبارت صریحتر، تمرکز هنرمندان معاصر بر خود مفهوم «همزمانی» می تواند به خلق نظریات بسیار نوینی در حوزه هنرهای تجسمی بیانجامد.