;
خیابان ریوولی آخرین مجموعه ی علیرضا آستانه به نوعی پشت کردن به سنت فرمالیستی خط – نقاشی ست ؛ هنرمند در این چیدمان سعی دارد رابطه ی مغفول مانده ی خوشنویسی فارسی و مینیمالیزم را احیا نماید . در این چیدمان که برگرفته از کتیبه ی مسجد نصرآباد ست ؛ آستانه جنبه ی مفهومی پیچیده ای را پیش روی قرار داده ؛محوریت این چیدمان قطع شدگی رابطه ی خطاط ست با گذشته ی باشکوهش ؛ شهروز نظری درباره ی این انقطاع می نویسد :
"علیرضا آستانه نامربوطی خوشنوشتن با زمان و مکانی که ایستاده بود را به روشنی حس کرد و دریافت ، نامربوطی امر تاریخی – که آن را از تاریخ شناسی برجسته دیوید دونالد به عاریه گرفته ام – به این مسئله اشاره دارد که دستاورد تاریخ به عنوان پشتوانه ی پیشین ، عملا هیچ ارتباطی با وضعیت کنونی ندارد و گذشته و حال به لحاظ منطق در هیچ مناسبتی با هم قرار نمی گیرند ".
هنرمند درباره ی این سری می نویسد : امیدوارم بیننده مثل خود من قبول کند که دوران جدیدی درباره ی اندیشیدن ما به خودمان آغاز شده است و این نسبت ما را وا میدارد تا به اشکال مختلفی هویتمان را در زمان اکنون جستجو کنیم ، تاریخ در این تعریف جدید تنها یک قصه است ؛پیرنگی که تنها میتواند بهانه ی یک روایت باشد .
آثار این هنرمند تا امروز در زوریخ ، برلین ، پاریس ، شارجه ، میامی ، سنگاپور ، دبی و لندن به نمایش درآمده است ؛ او هم اکنون در جاجرود کار و زندگی میکند .