;
همه ی ما درگیر وضعیت مرداب گونه ای هستیم که در این مسیر نه می توان به جلو حرکت کرد نه به عقب بازگشت .
درگیری های به ظاهر زیبا و فریبنده اما در باطن آزاردهنده ای که حتی اگر راه رهایی از آنها را بدانیم میلی به دست کشیدن از سرخوشی های لحظه ای و زودگذر نداریم .
با گذشت زمان تبدیل به موجودات بی روح و سنگی با قید و بندهای رنگی شده ایم اما فراموش کرده ایم که بند رسالتش گرفتار کردن است .
یک نوع گرفتاری در زمان .
در ابتدا هدف از ایجاد این مجموعه احساسات شخصی و بی نتیجه نسبت به زمان حاضر و اتفاقات پیرامونش بود که باعث ملال خاطر شده اما با گذشت زمان و مطالعه ی بیشتر در احوال اطرافیان متوجه همه گیر بودن نسبی این عارضه ( به صورت های مختلف ) شدم و این موضوع سبب شد تا این رنج همه گیر را به تصویر بکشم .
حرمان نام انتخابی من برای این مجموعه است که در فرهنگ های لغت فارسی به معنی بی بهره بودن و نا امیدی است همانگونه که ما از اصل خویش بی بهره مانده ایم و در بیراهه های زمان و مکان گرفتاریم و راه آزادی نمی دانیم ...