;
آدمهایی که درشهر هستند، از سایههایِ واقعی وخیالی "من" به یکدیگر میپیوندد. این "من" ، اما چگونه شهررا به یکدیگر وصل میکند؟
این آدمهایی که با جنسهای مختلف، با رنگهای متنوع و چهرههای آشنا وناآشنا اینهمه شلوغی وسکونها چگونه در"من" به یکدیگر میآمیزند.
ودر"من" درآویزند.
شهرت نام نیست، همان زنجیرِ اتحاد است که در گرو مهربانی ماندهاست .
سعیده علوی پور
ازغروبِ دلگیر نگاههای خستهی شهر به دنبال لبخندی میگردم، ازرهگذری میپرسم تا نشانی ازآن پیدا کنم.
شاید امروز درپشتِ نگاه شما مخفی باشد.
اِی غم، اِی ترس، اِی شادی، اِی عشق، تو تمامیِ احساساتی هستی که "من" رامیسازی.
که درآن عاشق شدم. کوچهای که غم هایش مراتا ابد رها نمیکند.
پریساآقاکریمی
راه را هموارسازیم برای رسیدن به رویاهایی که پشتِ اخمها و غمهای ما به هم پنهان شدهاست. لبخند بزنیم وبگذاریم رویاهای ما به حقیقت بپیوندد.
فقط بایک لبخند، یکدیگر را برای رسیدن به آرزوهایمان یاری کنیم.
رنگهایی که به "من" شور میدهد وتو آنها را بهم میآمیزی، ای خاطراتِ من!
روجا اسلام پناه