;
پی نوشتِ مرکّب
...
جهان تصویری بهروزکار را از نمایشگاهِ "مراسلات مشرقی" جدی تر پی گرفتهام. نگارههایی نیم تجریدی و نیم تغزلی با پرداختهایی نفس گیر که تکرار می شوند.
نقاشیهای این مجموعهی او همچنین رمانتی سیزمی حالتگرا دارند که آن را در لایههای تفکیک شدهی عناصر بصری با هندسه و موجوداتی ویژه پنهان کرده است. همچون نقش مایههای رسوب کرده، آینههای زنگار بستهای که تاب و توانِ شکستنشان نیست، اما همچنان زندگی را زیر پوستهای سوخته از وهم و تاریکی نفس می کشند.
عناصر بصری در کارهایِ او یک به یک قابل تفکیک اند که در غایت خود به انسجامی شخصی می رسند. عناصری همگون و تکرار شونده چون اذکار مرکب صوفیان با تعاریفی نامتجانس. او نقاشِ طبیعتی بحران زده است، آمیحته به آرایههای ادبی و تاریخی که نشانههای قراردادی از پیش دیکته شده را پس می زند و تناسبهای تصویری و معنایی را در کنار یکدیگر به نمایش می گذارد. بی شباهت به دیگری و در عین حال به ثمر نشسته.
امین شاهد – اردیبهشت 97