;
در این میان که زیسته ایم
در فرآیند همزیستی ما و درست از آن زمان که پا به جهان خاکی گذاشته ایم, زمین مدور را همچون جولانگاهی صاف برای آرزوهایمان یافتیم. ما در این میان کشتیم, مردیم, ما در این میان زیستیم.
آثارهر دوی ما,بازخوردی است مستقیم از روزانه های دو هنرمند که با وجود اشتراکات فکریمان که آن هم در نقطه ای کور از هم گسیخته میشود, نحوه اجرای متفاوتی را در پیش گرفته اند.
این آثار حرکتی است در تحلیل کنش ها و واکنش های انسان روزمره درمحیطی که در آن زندگی میکند, در تحلیل حافظه جمعی ما از هر آنچه نامش گذشته و تاریخ است.
نکته قابل تاملی که در این کارها با آن مواجه می شوید انسان نام آشناست که در عین هم ذات پنداری با او, حضورش در هیچ مکان خاصی تعریف نمیشود و در بی مکانی خود به دنیای معاصر مخاطب آمد و شد می کند.
هر دوی ما با وجود اینکه از نسل هنرمندان معاصر و مهاجر ایرانی هستیم و در طول سال های اخیر در ارتباطی پویا با پیوندهای فکریمان از یک فضای آشنای شرقی بوده ایم. درون مایه های فکریمان نشات گرفته از باورهای نسل ماست, نسلی که تجربه های گونه گونی را از سر گذرانده.
تعامل میان شخصیت های آشنا و مکان های نا آشنا , اشاره به طبیعت و بعضا طغیان طبیعت به عنوان یک عنصر مادر, بیان گفتگوی تازه ای است که در آثار هر دو جلب توجه می کند.
این نمایشگاه مروری است بر آثار طراحی هایمان, دلیل انتخاب این مدیوم از آن جهت بوده که
که ذهن هنرمند در این عمل خود آگاه _ نا خود آگاه به شدت درگیر بوده و از مرزهای نا خود آگاه عبور کرده و در آخر پاسخ های بیرونی آن به صورت نشانه هایی از یک مایه فکری جمعی به روی کاغذ نمایان میشود.
نگاه فیگوراتیو در بازآفرینی این تجربه های شخصی در آثار هر دو دیده میشود, در این میان یکی به سمت تجرد رفته و دیگری در همان محدوده فیگوراتیو, در آفرینش بیانی متفاوت تلاش میکند.
زندگی آنچه زیسته ایم نیست
بلکه همان چیزی است که در خاطرمان مانده
که به یادش می آوریم
تا روایتش کنیم.
گابریل گارسیا مارکز