;
چرا کلاغ؟
در دامنه کوه بلندترین شاخه درخت تکانی می خورد و شیئی سیاه و غلتان فرو می افتد؛ صدای قارقارش سکوت را می شکند و گویا از آنچه که بر او و دوستانش در طی قرن ها گذشته است سخن می گوید.
موجودی که از دیرباز در اطرافمان حضور مستمر دارد. پرنده ای بازیگوش و از باهوش ترین آنها است، زیرا بزرگ ترین مغز را در بین آنها دارد. پرنده ای که بارها و بارها در افسانه های ملل مختلف و ادبیات عامیانه و اسطوره ها از آن با تناقض بسیار یاد شده است، چیزی شبیه دلقکی سیه چرده که حرکاتش آمیخته ای از بازیگوشی و زیرکی است و شاید برای برخی شکلش تداعی کننده مرگ باشد. صدای گوش خراش و سکونتش در نقاط دور از دسترس، و اعتقاداتی چون بد شگونی، خبرچینی و نحوستش او را در خاطره مردم همچون پرنده ای شرور به تصویر کشیده است! که این امر باعث شده تا درباور مردم کمی مورد بی مهری نیز قرار گیرد.
کلاغ نماد تنهایی یا نشانگر انزوای عمدی است که تصمیم گرفته در جای بالاتر زندگی کند او را نشانه آرزو می دانند. در مهابهارته کلاغ با پیام آور مرگ مقایسه می شود در اغلب باورها کلاغ به عنوان قهرمانی خورشیدی(کلاغ سه پا نشانه حیاتبخش خورشید است.) و به صورت خدا یا پیک خدا، و یا حتی راهنمای ارواح در سفر آخرشان شناخته می شود که در راز دنیای ظلمت نفوذ می کند. در افسانه های سلتی کلاغ نقشی پیشگویانه دارد. اقوام سیبری غربی معتقدند کلاغ است که دنیا را می سازد و آن را سامان می دهد.
باورهایی هم در میان برخی شکارچیان وجود دارد که سه کلاغ نشانه بد شگونی است. بومیان ساکن در شمال غربی اقیانوس آرام در آمریکای شمالی به خوبی از ماهیت و ذات چند وجهی کلاغ ها آگاهند و کلاغ را به عنوان یک خدای بزرگ و تا حدی موجود حقه باز تقدیس می کنند. برای سرخپوستان آمریکای شمالی کلاغ موجودی برتر است که مردم را از خطر آگاه می سازد، با تندر و باد می آمیزد و با حرکت بالش باد ایجاد می کند و با زبانش صاعقه می آفریند و اوست که پیک خدای صاعقه است. این خدا غالباً در آثار هنری این اقوام جایگاه خاصی دارد. (برگرفته از فرهنگ نمادها، نوشته ژان شوالیه، آلن گربران ترجمه سودابه فضایلی)
اما کلاغ آنقدرهم که می گویند پرنده بدی نیست، در چین و ژاپن کلاغ نماد حق شناسی از والدین است، در چین آن را نماد نظم اجتماعی دانسته و در ژاپن آن را پیک الهی می شمارند.
در عهد عتیق آمده کلاغ اولین پرنده ای است که حضرت نوح (ع) او را برای یافتن خشگی فرستاد و کلاغ ها بودند که برای ایلیای نبی غذا می آوردند. همین طور از آن ها به عنوان سمبل و نشانه اراده خداوند در عهد جدید و نیز هنر مسیحی استفاده شده است.
نیاکان شکارچی ما نیز از هوش سرشار این پرنده آگاه بودند. .این پرنده از روی عادت محل گوزنها را لو می داد و به این ترتیب شکارچیان یا گرگها می توانستند شکارشان را پیدا کنند و کلاغها نیز از ته مانده غذای آنها دلی از عزا در می آوردند.
در ادبیات عامیانه بریتانیا به کلاغ بیش از هر پرنده دیگری اهمیت داده شده و آن را رب النوع ازلی دانسته که نگهبان بریتانیا است. همینطور براساس اعتقادات مختلف این پرنده در داستان ها و ضرب المثل های ما نیز حضور دارد(کلاغ و طاووس، کلاغ و عقاب، یک کلاغ چهل کلاغ، راه رفتن کلاغ، کلاغ و پسر آدم، از کلاغ آموختن، کلاغ معلم قابیل« بعد از کشته شدن هابیل به دست قابیل، خداوند کلاغی را مأمور می سازد تا چگونگی دفن جسد را به قابیل بیاموزد.» و...
همینطور در حلیه المتقین ص115 آمده است، پیامبر اکرم-صلی الله علیه و اله فرموده اند:
تَعَلَّمُوا مِنَ اَلْغُرَابِ خِصَالاً ثَلاَثاً اِسْتِتَارَهُ بِالسِّفَادِ وَ بُکُورَهُ فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ وَ حَذَرَهُ
از کلاغ سه عادت بیاموزید:
پنهان بودنش بهنگام جفت شدن، بامداد به طلب روزی رفتن و بسیار حذر کردن از خطر.)
اما تناقضات و تنوع برداشت ها از این پرنده آن چنان بوده که هنرمندان را برآن داشته تا آن ها نیز هر کدام نگاه متفاوت خود را از این پرنده در قالب تصویر به نمایش بگذارند که در نوع خود جالب خواهد بود.
در نهایت هرچه در مورد این پرنده باهوش و بازیگوش بیشتر بدانیم احترامی که این پرنده شایسته آن است را بیشتر درک می کنیم.
محسن رزاقی