;
در استیتمنت نمایشگاه آمده است:
در این مجموعه موضوعات متفاوتی را به عنوان نماد و نهاد، شالوده این آثار قرارداده ام. سرفصل های آثار در وفاق با ابعاد اجتماعی می باشند. بیشترین موضوع و سوژه را به « امید » و نگاهی مجدد به زمان اختصاص داده ام، اینکه در آفاق امروز چیزی که بیشتر از همه خودنمایی می کند، مخابره ناراحت کننده درباره زندگی آدم،مغلق و مشکلات محیط زیست و آشفته ی جهان است، اما وقتی درباره همه اینها، انواع جرم و جنایت در دنیا، جنگ در کشورهای مختلف و انواع مشکلات اقتصادی و اجتماعی می شنویم، تنها چیزی که در حفظ روحیه هر کدام از ما اثرگذاری ویژه دارد و باعث می شود همه ما برای زنده ماندن و زندگی اهتمام و تقلا کنیم. واژه کوچک اما صبیح و زیبای « امید » است. امید مولد احساسات و مبنای ملاحت زندگی است. امید تلالویی است در ذهن انسانی امیدار و البته زمانی این نور فراگیر می شود که به زرق و برق جلوه های سطحی و زودگذر دنیوی متمرکز نشویم و به گذر زمان و آینده و پایانه ها اندیشه کنیم تا به درک صواب برسیم. درواقع امید حس عمیق تر و قوی تر از خوشحالی یا خوش بینی است و تمام حس های خوب بدون امید بی معنا می شوند. و همانطور که گفته شد امید را با خواب و خیال واهی اشتباه نگیریم. امید برخلاف خوش خیالی شما را وادار می کند، بلند شوید.ساده ترین راه برای بوجود آمدن یک دنیای امیدوار این است امید را در دیگران زنده نگه داریم .پیامبرگرامی میفرمایید: آرزو، در حقیقت، رحمتی از جانب خداوند برای امت من است،اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزندی را شیر نمی داد و هیچ باغبانی، نهالی نمی کاشت، این همان امید است. امید مهمترین انگیزه در زندگی انسان است. اگر انسانی از مرگ خویش آگاه بود به کاری دست نمی زد قرآن امید را عامل مهم درحرکت و زندگی بشر بر می شمرد. به عنوان نمونه که امید به استجابت از سوی خداوند علت و انگیزه برای دعا و طلب از او می شود.(بقره186) و... انسان امیدوار حداقل ها وحداکثر ها را باید بشناسد و باید به پذیرش و عدم پذیرش آگاه باشد و در زمان صرفه جویی کند. وی در ادامه فرمود: در این آثار چالش هایی وجود دارد برای روشن تر شدن اینکه در آثار از بناها و ساختمانهایی که در آن کرانه ها هست که دلالت بر امیدواری است. همان آرزوهای حقیقی که گاهی جلوی این حقیقت پرده ای نیست بلکه پرده گاهی خود ما و آن چیدمان هایی،که نهایت تفکری است که خالی از منطق و اصول حقیقت ناب است.گاهی انعکاس و زرق و برق و ملعبه و بازیچه های دنیوی حاصل اش غیبت امید و حقیقت می شود. و از اصل به فرع میرسیم،و حتی مضحکه می شود،و عوارض نا امیدی بی توجهی به گذر زمان و گذر زمان هم ( و رسیدن به پایان زمان هر انسان ) باعث ناامیدی می شود .در این دنیا مهمترین راز لذت بردن و افزایش خوشی، پذیرش محدودیت هاست و عدم پذیرش محدودیت های معقول نتیجه ای جز کاهش لذت و خوشی ندارد. ایجاد محدودیت معقول برای نگاه و خودنمایی، برای خوردن و آشامیدن برای گفتن و شنیدن برای عشق ورزیدن و... موجب نشاط و لذت جسم انسان می شود.
فرق بین انسان های قوی ( امید ) و ضعیف ( نا امیدی )...
آدمهای ضعیف دوست دارند هیچ عامل ترساننده ای در زندگی آنها نباشد و تمام همتشان فرار از عامل ترس است. اما انسان های قوی دوست دارند از هیچ چیز نترسند و تمام همتشان غلبه بر عوامل ترس است. ترس از غیر خدا موجب ضعف شدید انسان در همه ابعاد جسمی،عاطفی و شناختی می شود. انسان ترسو نه میتواند اندیشه سالم داشته باشد نه از عاطفه برخوردار خواهد بود و نه سلامتی جسم خواهد داشت. به ترسوها نمی شود اطمینان کرد و زندگی کرد. امید به غیر خدا داشتن، پشتیبانی خدا را از انسان کم میکند چون حمایت خدا به اندازه اخلاص ما در امید به خداست هرچقدر به غیر خدا امید داشته باشیم از قدرت خدا کم کرده ایم و دیگر ارزش ایمان ما از دست میرود و مستحق مجازات خواهیم شد. البته خدا به سرعت بندگان خود را مجازات نمی کند.
و در انتها: زندگی ها با خیال پردازی های شیرین شروع و با واقع بینی های تلخ برخلاف خیال پردازی ها به پایان می رسد.خوشبخت کسی است که خیالاتش به واقعیت تبدیل شود و خیال نباید محدود به دنیای فانی باشد. و بعضی از رنج ها نباید باعث ناامیدی شود. باید فلسفه رنج را بدانی، و بفهمی که چرا خدا در زندگی رنج قرار داده است؟ همان طورکه تحمل رنج ورزش لازمه قوی شدن بدن است. قوی شدن روح انسان و افزایش قدرت ما برای لذت بردن بیشتر هم بدون ورزش های روحی که طبیعتا با رنج همراهند ممکن نیست. البته این تصور اشتباه است که هرکس در رنج بیشتری زندگی کرد، به خدا مقرب تر است و هرکس دنبال آسودگی بود، دنیا طلب است ! اتفاقا آسوده تر زندگی کردن شاخص معنویت است. آرامش پایه همه خوشی ها و لذت هاست « اگر به خاطر یک لذت، آرامش خود را از دست بدهیم در واقع آن لذت را هم از دست داده ایم شکر گذشته را زنده میکند و امید آینده را »
به اعتقاد من هنر همکاری میان خدا و هنرمند است و عطبه ای است از جانب حق، و هرچه نقش هنرمند در بازی رنگ ها ، هدفدارتر و مسئولیت پذیرتر باشد، آثاری متعالی تر پدید می آید که پیوند دهنده روح و جسم آدمی با خالقش می باشد.
جواد بیاد –پاییز ۹۷