;
محمد همزه تجربه گراست. در طی چهار دهه عمر هنری خود رویکردها و ابزار و تکنیکهای متعددی را تجربه نموده، در عین حال بعضی از خطوط و ویژگی های خاص را همیشه باقی نگه داشته؛ خیره شدن به دنیای بیرون از خلوتگاه خود، و تغییرشکل -دفرماسیون- که نتیجه نیروهای کششی است که در نقاشی ها بر اشیا و مناظر و حتی اشخاص تحمیل می کند.
در آثار اخیر با خم کردن، چرخش و تراکم، پرتره های سپید بر سپیدی شکل گرفته اند که منکر اضطراب و آسیب هایی هستند که زندگی روزمره بر انسانها وارد می کند. پرتره هائی منکسر که مقید و مجبور و منجمد در زمان به نظر می رسند و در عین این که شکنندگی انسان را به نمایش می کشند ولی بر قدرت پایدار انسان نیز تاکید می کنند. در این پرتره های تک رنگ –مونوکروم- رنگ های پر هیاهوی منیت و حتی شوق زدوده شده اند و خلوص و متانت خاصی بیننده را دعوت به تعمیق می کند.
در این خلوت خانه، و به عنوان راه حلی برای بیرون رفتن از هجمه هر روزه زندگی در کلان شهری نظیر تهران، و در تقابل بیرون و درون، هنرمند تامل و سنجش را پیشنهاد می کند. در وضعیت قهقرائی که به آن دچار هستیم، هنرمند حداقل شرایط را پیشنهاد می کند. او دنیای به هم ریخته بیرون خلوت خانه خود را انکار می کند و وقار و آرامش نهان خانه خود را به تصویر می کشد. خم شدن و نه شکستن که سنت دیرینه ایرانی است، به محمد حمزه این مجال را می دهد که پیله خود را که زیبا و پروردگر است خلق کند. در این نقاشی های آرام و متین جهان دوباره معنا دار میشود و نظم باز پدیدار می گردد. در خلوتی که هنرمند "ازخود با خویش" است می نویسد: در رویای خود در آن طرف رودخانه زندگی می کنم.