نقاشی های زرین صلاحی منظره نیستند، بلکه چشم اندازهائی از این سرزمین کهن و یا شاید با تعبیر
جدید "زمین چهره ها"*هستند: آمیزش انسان و مکان. منظره هائی که به سان بوم های نقاشی در دست
انسان به زمین چهره تبدیل شده اند. منظره های طبیعی بکری که قرن ها الهام بخش هنرمندان بودند اینک
تنها پس زمینه این چشم اندازها هستند.
آلودگی های بصری شهری و گاه نیز زیبائی های شهری، از مرزهای شهرها به جاده ها سر ریز شده اند و
سفر که روزی فرار بود، تنها با طی مسافت های طولانی تر، میسر می شود. با همه اینها سفر هنوز آشتی
با طبیعت است و فرصتی برای خیره شدن به فضاهای خالی و یادآوری عظمت هولناک کوه ها و سبزینگی
زمین و کوچکی انسان.
زرین صلاحی با قرار دادن عناصر انسانی همانند ساختمان ها و سازه ها و ابزارها، در کنار عناصر ناپایدار
طبیعت مانند نور، حس سفر را زنده می کند. گوئی که ساعت ها و روزهاست که درسفر هستیم و کم
وقتی باقیست تا شب. تا زمین و آسمان از نورهای ریز پرشوند، تا مسیر در تاریکی پنهان شود، تا به پایان
سفربرسیم وبه انتهای ندانستن.
*زمین چهره= از واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای landform در انگلیسی و در حوزه زمین شناسی
است. «فرهنگ واژه های مصوب فرهنگستان دفتر هفتم، بخش لاتین ». فرهنگستان زبان و ادب فارسی. 51. بازبینی شده
1391در 29 فروردین