;
«هر رنگ باز میشود و در رنگهای دیگر مینشیند
برای تنهاتر بودن اگر به آن نگاه کنی.»
این دو سطر شعرِ جوزپه اونگارتی را مدخلی برایِ «اقتباسی» از طبیعت قرار میدهم که در آثارِ سه نقاش [فاطمه دیواندری ، حسین خوشرفتار و مصطفی مجیدی] تجلی پیدا کرده است. اولین مواجهی انسان با چیزی جز طبیعت نیست و طبیعت به هر شمایل و رنگی که هست ، در نگاهِ نقاش ، زایشِ مجدد دارد و همانگونه بر بوم ظاهر میشود که در ذهنِ نقاش زاده شده است ، گاه به شمایلِ گرم و تندی که جریانِ حیات و هوا و زندگی در آن خودنمایی میکند و گاه سیاه و تیره چنان که جز کورسوی نوری از ماه با صدای شب از آن برنمیخیزد و گاه انتزاعی گویی که ذهن نقاش ، عکسی تاریخی از طبیعت گرفته باشد. این تفاوت و گاه تناقض [با سیاقهای امپرسیونیستی ، انتزاعی ، آبستره] برای بینندهای که طبیعت را از ذهن سه نقاش مختلف میجوید ، طنینِ صدای طبیعت است از ذهنِ نقاش.
این طنین در رنگها ، و رنگها در حیرتِ شاخهها مینشینند ، بادها با شاخهها نجوا میکنند و طبیعت در قابِ نقاشیها جلوهگری میکند. نقاشیهای «اقتباس» از فاطمه دیواندری ، حسین خوشرفتار و مصطفی مجیدی سیاحتی در لابلای این شاخهها و رنگ و بوی طبیعتاند.
سینا خُزیمه