;
گورستان همیشه غایت بدنهای فروپاشیده نیست، شاید گورستان آغازگاه بازیابیِ خاطرههای از دست رفته، زبانهای فروبسته و اصوات به سکوت وا داشته باشد. گورستان همیشه حاوی فریادی پنهان است که نه لزوماً از استخوانهای جمجمه که از اعماق تاریخ فریاد برمیآورند. فریادی که در همهمۀ اکنون میپیچد و لابهلای صنعت و بوروکراسی مرگ گم میشود. فریادی حکاکی شده بر سنگهایی کهنه که هشدار میدهد به یاد آر هر آنچه را از یاد رفته است…(بخشی از استیتمنت)
مجموعهی پیش رو در قالب چیدمانی که متشکل از یک ویدئو آرت، پردههای چاپ شده (سیلک) و سنگ قبرهای شیشهای است، حاصل پژوهش و کند و کاوی درازمدت پیرامون مساله مفهوم زنانگی مرگ در جامعهای است که اگر نگوییم عقل مذکر بر آن سلطه دارد٬ لااقل هژمونی (برتری) محسوس دارد.
با بررسی تاریخ اجتماعی و دادههای تئوریک در عرصهی علوم انسانی و همچنین واکاوی شهرهایی که شاید کوچکترین نشانهای در آن یافت شود٬ تصمیم بر آن شد تا نقطهی عزیمت را (که بنا به اهمیت محتوای به دست آمده) شهر کوهدشت استان لرستان را قرار دهیم. بستری با نمای شهری اما ساختاری ایلیاتی و عشایری که هنوز با مقوله نزاعهای جمعی از دیرباز تا به امروز دست و پنجه نرم میکند. برای قرار گرفتن در صف اول الزامی به حضور صرف مردان نیست زنانی سلحشور به کارزار میآیند تا پای جان میایستند و کشته میشوند. تندیسهای مرتفع جای گرفته با نشانههای زنانگی بالای مزارشان رشادت آنان را گواه میدهد و سوگوارانی که از جنس خودشان برایشان مویه (نوعی عزادارانی مختص زاگرس نشینان) میکنند.
آدرس:
خیابان انقلاب، حدفاصل چهارراه ولیعصر و میدان فردوسی، نبش کوچه ابیورد، پلاک ۸۴۰