;
ما مفهوم پرسهزنی به عنوان تجسم مدرنیته را بهلطف بودلر درک میکنیم. پرسهزن مدام در حرکت است، او دلباختۀ سیاحت در فضاهای شهری است؛ خاصه پاساژها، گالریها، اماکن لوکس و جز آن. پرسهزنی به این معنا در قرن نوزدهم مطرح شد و نباید آنرا با چرخ زدن در خیابان، گالری گردی، آتلیه گردی، پاساژ گردی و نظایرش خَلط کرد. پرسهزن مصرف کنندۀ فضاست نه کالا، او شاهد هوشیار است، حساس و کنجکاو است، به شبحی میماند که کسی متوجه مشاهداتش نمیشود، بیآنکه قاطی جمعیت شود در فضای شلوغ نفس میکشد اما فاصلهاش را با جمعیت حفظ میکند، دوست دارد همهجا سرک بکشد، تماشا کند، وقت بگذراند، لذت ببرد و احیانا یادداشت بردارد. او قهرمان فضاست، قهرمانی که دیری است خبری از او نیست. بالزاک مفهوم پرسهزنی را به هنر دیدن «gastronomy of the eye» تعبیر میکند.
آنچه در اینجا فراهم آمده است، پیشتر با عنوان «رهایی از آرشیو» نامگذاری شده بود، که حاصل پرسهزنی و گشت و گذار کیوریتور در استودیوِ هنرمند بود. بنا بود هنرمند آنچه را که طی سالیان در استودیواش جمع کرده بود در جایی نمایش دهد و سپس همانجا رهایش کند، اما او نتوانست از همۀ آن اشیا دل کَند و بخشی از آرشیو را به استودیو بازگرداند. انگار نمیتوان از تعلقات خاطر، جمع کردن و انباشتن آسان گذشت. این چیدمان بخشی از آرشیو هنرمند است که تجربۀ پرسهزنی، گشت و گذار، تماشا کردن و لذت بردن را با مخاطب به اشتراک میگذارد.
چیدمان دعوت به مراسم پرسهزنی در دالانی نسبتا تاریک قرار دارد که به دو طریق می توان آن را مشاهده کرد: (عبور از یک راهرو و رسیدن به اثر و نیز نگاه کردن از سقف شیشه ای بالای اثر.) فضا و چیدمان به نحوی است که شیوۀ نگریستن به چیدمان یادآور مفهوم کلاسیک پرسهزنی باشد.