;
«هفت پیکر» نمایشگاهی گروهی است که با استفاده از نظریه¬ی دریافت به یک متن کهن فارسی جانی دوباره میبخشد، آن را میکاود و در میان میگذارد. این نظریهی فرهنگی این ایده را تقویت میکند که معنای هیچ متنی هرگز ثابت یا روشن نیست، بلکه چندین عامل در آن دخیل هستند؛ هم به اعتبار تولیدکننده که متن را با معنا رمزگذاری میکند و هم به اعتبار دریافتکننده که متن را رمزگشایی میکند. تاویل یک متن همچنین بر اساس توزیع، تجربهی شخصی، شرایط اجتماعی و فاصله و زمان، شکل میگیرد.
هفت¬پیکر (نظامی گنجوی)، منظومه¬ای فارسی از قرن ششم هجری قمری (قرن دوازدهم میلادی) بهعنوان نقطهی عزیمت هنرمندان شرکتکننده و مخاطبان به منظور تفسیر و تولید معنا برگزیده شده که آمیزهای است از مضامینی چون استثمار، ابهام، زیبایی، نمادگرایی، چندگانگی فرهنگی و تحقق نفس از طریق غالب¬های مختلف ادبی شامل داستانسرایی غیرخطی و حماسی. مولفهی کلیدی متن، اجتماع هفت زیبارو یا هفت عروس است که شخصیت اصلی داستان، شاهزادهای قهرمان، آنها را فرامیخواند. نسب هر زیبارو به منطقهی متفاوتی از جهان برمیگردد و به وسیلهی یک رنگ متفاوت، یک روز از هفته و یک سیاره نمایانده میشود که هر یک با خلقوخوی هر دختر مطابقت دارد.
هفت هنرمند زن برای شرکت در این نمایشگاه انتخاب شده¬اند که هریک از آنها از همان هفت منطقه یا اقلیمی انتخاب شدهاند که نظامی در شعرش بیان کرده است: نایزا خان (پاکستان)، کویی فی (چین)، آنا خودورکووسکایا (خوارزم/روسیه)، نژا کنِز (سقلاب/اسلوونی)، نیسن کوسنتینی (مغرب/تونس)، نینا پاپاکنستانتینو (روم/یونان) و نگین محزون (پارس/ایران). بخش¬¬هایی از شعر که دربارهی هفت زیبارو است بهعنوان منبعی برای هریک از هنرمندان شرکتکننده استفاده شد، آن هم بهمنزلهی پیاموارهای برای یک کار جدید که نتایج تفسیرهای هنرمندان و عمل رمزگذاری/رمزگشایی معنی را به تصویر میکشد. کار هنرمندان نمایانگر طیف وسیعی از رویکردهای خلاق، رسانهها و تاویل متن است بهمنظور آنکه این اثر کهن، ایدهها و ارزشهای فرهنگی را به بستری معاصر بیاورد. هنرمندان در مواجهه با فرم، مواد، ابعاد، جنبههای زمان و مکان، زبان، استعاره، حافظه، جغرافیاها و هویت می¬کوشند تا وجوه مختلف متن اصلی را بیرون بکشند، به آن بیندیشند و دربارهاش تحقیق کنند.
ناتاشا چاک و تورج خامنهزاده