;
صویر در فرایند انتزاع برای بیننده معنا پیدا می کند و با گرفتن عادت از اشیاء پدیده ها و مفاهیم ظاهری جدید به خود می گیرد و خلق فضاهای عجیب و بدیع با مشاهدات خاص اکیداَ مرتبط است با موقعیت مشاهده کننده.
تخیل نیز روایتیست که در ذهن انسان پردازش شده و مغایرتی با واقعیت ندارد. تخیل امریست تصویری و شالوده و بنیاد هنرها به خصوص پایه و اساس تصویرسازی. تخیل عامل اصلی یافتن شکل و رنگ و عوامل تصویری لازم برای تصویرسازی است. این تخیل است که مترادفهای تصویری را جهت ایجاد فضا و معانی گوناگون مهیا می سازد و اجازه می دهد عوامل تصویری گسترش پیدا کنند. تصویری که محصول تخیل باشد عینیتی ثانویست. انعکاس یا بازتاب واقعیت یا حقیقتی دیگر.
اگر از تصویر در جهت کاربرد پیامی خاص یا برقراری ارتباط استفاده نماییم، تصویر واسطه ای کاربردی می شود که ایمیج یا اُبژه ی محض به حساب نمی آید، بلکه ابزار یا گجِت است. اما وقتی تصویر از حالت ابزاری خارج شده و کارکردش را از دست داده باشد به ایمیج یا اُبژه مبدل می شود و مستقلاَ برخوردار از سوژه است.
بنابر این تصویرگری (ایلوستراسیون) رسانه ایست جهت برقراری ارتباط. شیوه ای برای گفتن یا طرح چیزی توسط مصور (ایلوستراتور). رسانه ای که به نیازهای مخاطبی خاص پاسخ می دهد و در ماهیت خویش آموزشیست. اما تصویرسازی فارغ از دلالت های ادبی و مفهومی، ایمیج یا اُبژه ایست که پدیدآورنده (ایمیج می کِر) آن را با ادراکات و بیان های گوناگونِ تصویری خلاقانه می آفریند که بعضاَ می تواند به امر روایت نیز بپردازد.
تصویرسازی در معنای محض خود