گالری کرته
تندیس شمارهی ۲۱۵، دی ۱۳۹۰
گالری کرته بهمن ۱۳۵۵ در انتهای خیابان پارک (وزرای کنونی)، شماره ۴۳۱ (یک سال بعد ۱۵۵) با نمایشی از آثار کامران کاتوزیان تأسیس شد. کاتوزیان خود از اعضای گردانندگان بود و در کنار خانم رادپی از مسئولین گالری تلقی میشد. کرته در زبان پهلوی به معنای «طرح» بود و مسئولین در تلاش بودند به نمایش آثار مدرن اعم از طراحی، نقاشی و مجسمه در آنجا بپردازند. کاتالوگهای خاصی بهصورت رنگی و در قطع رحلی برای هر نمایش منتشر میشد که مطالبی دقیق و جدی در آن بود.
۱۳۵۵: از دهم بهمن برای ده روز، به علت بازگشت کامران کاتوزیان از سفر، نمایش آثار او برگزار شد. و این درواقع افتتاحیه گالری نیز بود. کاتوزیان زاده تهران بود و پس از پایان دوره اول دبیرستان به آمریکا رفت و وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه ویندهام (ایالت ورمونت) شد.
در بازگشت به ایران، نخستین بارقههای سبک پاپ آرت آمریکایی را در تهران ترویج کرد. نخستین نمایش آثار او در گالری صبا بود. سپس در گالری سیحون و انجمن فرهنگی ایران و امریکا نمایشاتی برپا کرد. در بیینال چهارم تهران نیز برنده جایزه بزرگ سلطنتی شده بود.
اسفند: روز چهارم و در دومین نمایش این گالری، پانزده تابلو نقش برجسته پلکسیگلاس و پلیاستر و تعدادی از مجسمههای چنگیز شهوق (زاده ۱۳۱۲ باکو) تماشا شد. او، که در دبیرستان ادیب (واقع در لالهزار جنوبی) درس خوانده بود، نسبت به تحصیلات آکادمیک و آموزههای کلاسیک دانشگاهی بیعلاقه بود و به ترویج ذهنیت مدرنیستی هنر در کار خود میپرداخت. در شب افتتاحیه این نمایش، برق گالری قطع شد و جمعیت دیدار کننده در نور شمع آثار را تماشا کردند. کاتالوگی در اینباره منتشر شد که مقدمه آن را سیروس مالک نوشته بود. شهوق پیش از این و در سالهای دور از فلزات و مواد گلی و لعابی استفاده میکرد. این مجموعه اما تجربیات او را با ماده نوشناخته پلکسیگلاس و پلیاستر نشان میداد. در کنار تابلوهای نقشبرجسته، مجسمههایی آبستره نیز دیده میشد. مالک درباره این آثار در کاتالوگ نوشته بود: "به نظر میرسد که شهوق بیصبرانه در انتظار تجربیات جدیدی برآمده و در صدد ایجاد تابلوهایی از جنس نیکل با حجمهای بزرگ و سنگین، و گاه دست به تلفیق همین تجربیات در وسایل مکانیکی امروزه زده، که هدف حاصله از آن نوعی حرکت مکانیکی و گشایشی بهسوی تکنولوژی معاصر بوده است. البته مالک همچون دیگر یادداشتهای صریح و بیجانبدارانه خود او را نیز نقد میکند وقتی درباره فعالیتهای جانبی شهوق، مربوط به نمایشگاهگردانی و کیوریتوری مینویسد: «اما گاهی شهوق در مسیر دیگری جز راه خود قرار گرفته و کار دیگران را به منزله موادی در خدمت بیان هنر خویش برگزیده و با نصب و تنظیم آثار هنری دیگران بر دیوارهای سالن نمایشگاهها به ارضای روح خود اکتفا نموده است؛ اما به جرات میتوان گفت او در زمره هنرمندان پرانرژی و شاید یکی از فعالترین افراد در میان همکاران خود میباشد که همواره با پیگیری و سماجت خاصی در پیشبرد خواستههایش کوشیده است».
۱۳۵۶: نیمهی اول سال نمایشی برگزار نشد. مهر ماه از روز پنجم مجموعهای از نقاشی و مجسمههای مفصلی محسن وزیریمقدم (زاده پنجم خرداد ۱۳۰۳ تهران) با عنوان "رنگهای تازه وزیری در گالری کرته" بر دیوار رفت. در واقع، این نمایش افتتاح دومین سال فعالیت گالری تلقی میشد. پردیسهای کوچک این مجموعه بعدتر با عنوان "هراس و پرواز " شناخته شد. مقدمه کاتالوگ را آلبرتو موراویا نوشت و در آن آمده بود: "وزیری با یک قدم کوتاه از مجسمهسازی به نقاشی میرسد. درباره این نقاشیهای خشن و زیبا - سمبولیک و احساسنما – توتموار و غمانگیز چه میتوان گفت؟ آنچه مسلم است این است که قرار گرفتن فرمهای تیز، حملهگر و منهدمکننده در کنار فرمهایی نرم، لغزنده و پروازگر در این تابلوها، نمایشگر دنیایی درونی است که بین عناصر تهدید کننده و تهدیدشونده تقسیم شده است. بدون این که لازم باشد به فلسفه ثنویت مانی، که از مکتبهای فکری ایران باستان است، و از جدال اهورامزدا و اهریمن، زیبایی و زشتی، روشنی و تاریکی صحبت میکند، نظر داشته باشیم، به آسانی میتوان از پرواز کبوتر وحشت زده در مقابل دامهای تیز و خیز گرفته، حالت روانی انسانی را که در تشویش و اضطراب به سر میبرد، حس نمود. رنگآمیزی این فرمهای انتزاعی و در عین حال انسانی، استیلیزاسیون رنگین علائمی را به یاد میآورد که به عنوان طغرای موروثی در شجرهنامههای خاندان اشرافی به کار میرفته است. شیرازه شجرهنامه سنتهای شرق از دیرباز گسیخته و اوراق آن به تاراج باد رفته است. وزیری با کمک آثارش بقایای با اعتباری از این ورقپارهها را عرضه میکند. این مجموعه از بهترین دوره آثار وزیری مقدم بود. او، که برای نخستین بار تابلوهای تصویری خود را در انجمن ایران و امریکا به تماشا گذاشته بود (۱۳۳۱)، سالها بود در رُم، مونیخ، فلورانس و میلان نمایش برگزار میکرد.
آبان: ادامه نمایش ماه پیش بود.
دی: از دوازدهم نقاشی رامیز شهوق (زادهی فروردین ۱۳۲۵) در تماشا بود و تا سیام وقت دیدن داشت. او، که برادر کوچک چنگیز شهوق بود، شیشههای شکسته را بر بوم چسبانده بود و با رنگهای غمانگیز خاکستری، سیاه و قهوهای بر آن فضاهایی آبستره به وجود آورده بود. این نخستین نمایش انفرادی رامیز بود. روی جلد کاتالوگ نوشته بود: "گالری کرته آثار یک هنرمند جوان را برای اولین بار در یک نمایشگاه یک نفره معرفی میکند" مقدمه کاتالوگ را محسن وزیریمقدم، کامران کاتوزیان و منوچهر مستوفی نوشتند. وزیریمقدم در فرازهایی از مطلب خود نوشته بود: "دستمایه رامیز، حتی اگر تأثیرپذیری سبک و یا مکتبی را به خاطر آورد، نمایشگر تشنجهای روانی است که دامنگیر بیشتر مردم جهان شده است. فریادی است که با صدای گرفته از اعماق گلو برخاسته که: جوهر انسانیت درهم شکسته است. نشانه رنجهایی است که به گفته صادق هدایت «مثل خوره روح را در انزوا میخورد و میتراشد". این رنج عالمگیر در آثار رامیز با به کار گرفتن ماده زبر و زمخت، رنگمایهای تیره و دردناک و شیشههای شکسته، که گویی مشت حوادث آنها را رد کرده است، تجلی نموده».
بهمن: از بیستوششم برای ده روز مجسمههای مدرن ناهید سالیانی بود. او در آکادمی هنرهای زیبای رُم دیپلم مجسمهسازی گرفته بود و پس از آن یک سال در مدرسه هنرهای زیبای پاریس آموختههای خود را از مجسمه، تکمیل کرد. پیشتر از این در نمایشات گروهی دانشجویان آکادمی رُم در فلورانس و ناپل شرکت کرده بود. سال 1345 مجسمهای برای مجلس شورای ملی (جهت نصب در تالار آینه) ساخت. یک سال بعد با سمت استادیاری در دانشگاه تهران مجسمهسازی تدریس کرد. در ایران (سالهای 54 و ۵۵) در نمایش گروهی گالری تختجمشید و سال 55 در نمایش دو نفره گالری مهرشاه شرکت کرده بود. اسفند؛ از چهارم مجسمه و سرامیکهای چنگیز شهوق در تماشا بود. این مجموعه در ادامه آثاری که پیش از این از شهوق دیده شده بود، قرار میگرفت.
۱۳۵۷: دو نمایش بیشتر برگزار نشد.
فروردین: از بیستوهشتم برای ده روز نوزده تابلو از کامران کاتوزیان تماشا شد. آثار، مجموعهای از طراحی با مداد، آبرنگ، ماژیک و نقاشیهای رنگروغن و رنگاکرلیک بود. سپس نه مجسمه از سنگ در شیوه آبستره از ناهید سالیانی دیده شد. این گالری در سالهای پس از انقلاب یک بار دیگر با عنوان گالری "کارپی" فعالیت خود را از سر گرفت؛ اما همچون گالری کرته، کجدار و مریز ادامه داد و پس از چندی متوقف شد.