گالری نگار

گالری نگار

دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰

گالری نگار

تندیس شماره‌ی ۲۲۶، خرداد ۱۳۹۱

گالری نگار توسط خانم افسانه بقایی (بعدتر هویدا) در اسفند ۱۳۴۶ تأسیس شد و در اردیبهشت ۱۳۴۷ افتتاح گردید. او که پیش از این مدیر موفق گالری بورگز بود، پس از هجده سال زندگی با کاووس بقایی، از وی جدا شد و خود رسماً کمی آن طرف‌تر از بورگز، گالری نگار را با امکانات بیشتری در خیابان ثریا، چهارراه ایرانشهر، شماره ۱۳۲ برپا کرد.

افسانه که پس از جدایی و ازدواج مجدد با عنوان فامیلی همسر جدیدش هویدا خوانده می‌شد - از یک سال قبل تا پیش از افتتاحیه‌ی گالری نگار - چند نمایش از هنرمندان را در هتل هیلتون برگزار کرد. در آن سال‌ها و در پایتخت هتل‌هایی که تردد مهمان خارجی داشتند، در لابی نمایشی از آثار نقاشان و مجسمه‌سازان ایرانی برپا می‌کردند که مهم‌ترین‌شان چاتادوا، هتل اینترکنتینانتال و لوترک بود. همسر جدید افسانه، ادیب هویدا - پسر عموی نخست وزیر وقت - بود و همین سبب شد مقامات دولتی و شخص نخست وزیر و ملکه در افتتاحیه‌ها شرکت کنند.

۱۳۴۷، اردیبهشت: با نمایش آثار خسرو یحیایی (زاده‌ی ۱۳۲۳، تهران) فعالیت گالری شروع شد. یحیایی دانشجوی مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی در رشته‌ی فیلم‌برداری بود و این نخستین نمایش انفرادی با آثار او بود. سپس مجموعه‌ای از جعفر روحبخش (زاده‌ی ۱۳۱۹، مشهد) تماشا شد. روحبخش که در ۱۳۳۹ از هنرستان هنرهای زیبای پسران تهران دیپلم گرفته بود، نخستین نمایش آثارش در مجموعه گروهی تالار رضا عباسی و تالار فرهنگ بود. یک سال پیش لیسانس دانشکده هنرهای زیبا را در رشته‌ی نقاشی تزئینی و معماری داخلی گرفت و در همین سال دانشجوی فوق لیسانس همین رشته بود. از نیمه‌ی دوم اردیبهشت، شانزده تابلو از نقاشی‌های لیلی متین دفتری بود و تا اوایل خرداد وقت دیدن داشت.
خرداد: در یک نمایش گروهی این کسان شرکت داشتند؛ ناصر اویسی، مسعود عربشاهی، کامران کاتوزیان، ناصر عصار، مهدی ویشکایی، احمد اسفندیاری، خسرو یحیایی، اردشیر ارژنگ، چنگیز شهرق، صادق بریرانی، منوچهر شیبانی، منصوره حسینی، لیلى متین دفتری، ایران درودی و لیلی خسروی.
در این ماه، مجموعه‌ای نیز از آثار پاپ آرت کامران کاتوزیان (زاده‌ی ۱۳۲۰، تهران) به دیوار رفت. این شیوه که در ایران آن سال‌ها مخاطب نداشت، واکنش بسیاری را برانگیخت. کاتوزیان تحت تأثیر هنر مدرن آمریکایی بود که هشت سالی در آن زندگی می‌کرد. او در پاسخ به پرسش مجله‌ی فردوسی به مناسبت این نمایش گفت: «من برای خودم کار می‌کنم و آرزو دارم آنقدر از اجتماع دور بشوم که مردم آثارم را به نوعی خل‌خل بازی تلقی کنند و بگویند: دیوانه است... من صبر نمی‌کنم که اجتماع به من برسد و مرا بفهمد؛ و به همین دلیل برای اینکه گلایه‌ای از هم نداشته باشیم، کارهای آبستره‌ی خودم را به نمایشگاه نخواهم گذارد چون مردم مسلماً درک نخواهند کرد».
تیر و مرداد: گالری تعطیل بود.
شهریور: پرتره‌هایی از مهدی ویشکایی (زاده‌‌ی ۱۲۹۹، رشت) دیده شد. او یکی از مهم‌ترین نقاشان پرتره بود و از پیشگامان این نوع در نسل خود محسوب می‌شد. نقاشی را از هنرستان کمال الملک آموخت و سپس وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. ویشکایی سال قبل آثار خود را در موناکو به تماشا گذاشته بود.
مهر: شروع فصل مهم گالری‌ها تا سال ۱۳۵۷، سه ماه مهر، آبان و آذر بود. این فصل با نمایش آثار حسین زنده‌رودی شروع شد. این مجموعه در تلاش بود خط کوفی و خط فارسی را با تلفیق رنگ و نقش به یک‌دیگر پیوند زند.
آبان: نقاشی‌های خانم ماگدا حاتمی چانی تماشا شد. این مجموعه از منظره، گل، گیاه و بنا و اجتماع شهری تشکیل می‌شد.
دی: در راستای نمایش نقاشان معاصر خارجی که هدف گالری در سال جدید بود، نقاشی‌های خانم سمیره صراف،  هنرمند عراقی، دیده شد. آثار صراف به شیوه‌ی زیست و خصوصیات مردم عراق می‌پرداخت. روز بیست‌ویکم افتتاح شد و یک هفته وقت دیدن داشت. در شب افتتاحیه، سفیر کبیر عراق و همسرش نیز حضور داشتند.
بهمن: از بیست‌و‌دوم برای هشت روز با همکاری وزارت اطلاعات آثاری هنری که در سفر اخیر فرح دیبا به کشور هند به او تقدیم شده بود و یا شخصاً تهیه کرده بود، به تماشا درآمد. در این مجموعه، پیکره‌ی فلزی، چوب صندل، عاج، نقره و سنگ و اشیای زینتی و پارچه‌ی زری‌دوزی دیده می‌شد. تعدادی مینیاتور مربوط به دوره‌ی امپراتوری گورکانی هند و یک نسخه‌ی خطی از شاهنامه‌ی فردوسی مربوط به هشتصد سال پیش نیز در مجموعه وجود داشت
اسفند: از چهاردهم لیتوگرافی، نقاشی و جواهرات ناصر اویسی (زاده‌ی ۱۳۱۳، تهران) نشان داده شد. او سال گذشته مدال طلا در نمایشگاه بین‌المللی کامپیون ایتالیا را از آن خود کرده بود. بر زمینه‌ی بوم که مجموعه‌ای از اسب و انسان بود، نوشته‌هایی دیده می‌شد. در ادامه‌ی آثار پیشین او عنوان‌هایی چون اسب و پرسونا، اسب و اسب‌سوار، دو انسان و اسامی‌ای در همین مضمون گذاشته بود. در متن تابلوی دو انسان مانند نقاشی قهوه‌خانه‌ای، کلمات دو بی‌کس، دو دلداده دیده می‌شد. ‌مقدمه‌ی کاتالوگ این نمایش را نادر نادرپور نوشته بود.
در این سال نمایشی نیز از ابراهیم فرجی (زاده‌ی ۱۳۱۹، تهران) بر دیوار رفت. او فارغ‌التحصیل (فوق دیپلم) از آموزشگاه عالی وزارت دارایی داشت و بعدتر از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران در رشته‌ی سینماتوگرافی لیسانس گرفت. نخستین‌بار (۱۳۴۴) در دانشکده هنرهای زیبا آثاری به نمایش نهاد. در این سال - سوا از فعالیت‌هایی در زمینه‌ی فیلمسازی - مجموعه‌ای از نقاشی‌هایش را در کاخ مرکزی جوانان تهران نشان داد. 

۱۳۴۸، فروردین: در ایام نوروز گالری تعمیر اساسی شد و دکورش تغییر کرد. سپس مجموعه‌ای از آثار منوچهر یکتایی (زاده‌ی ۱۳۰۱) تماشا شد. او در جوانی به آمریکا رفت. یک سال در آنجا بود و بعد به فرانسه رفت. مدت کوتاهی ماند و به آمریکا بازگشت. از هجده‌سالگی شعر می‌گفت. بین ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ چند شعر در اطلاعات هفتگی چاپ کرد. او بیست‌و‌پنج‌سالی از ایران دور بود و در ایام نمایش این مجموعه با همسر آمریکایی و یونانی الاصل خود برای مدت کوتاهی در تهران زندگی می‌کرد. سپس نقاشی، لیتوگرافی و جواهرات ناصر اویسی دیده شد. او جزو هنرمندان پرفروش گالری نگار بود. اواخر این ماه در یک نمایش گروهی، آثار ناصر اویسی، حسین زنده‌رودی، مسعود عربشاهی، مهدی ویشکایی، ابراهیم فرجی و چند نقاش دیگر به دیوار رفت و تا اوایل اردیبهشت وقت دیدن داشت.
اردیبهشت: از دهم برای ده روز آثار منوچهر شیبانی (زاده‌ی ۱۳۰۳، کاشان) شاعر و فیلمساز بود. این مجموعه، آبستره‌هایی بود با عنوان هفت هزار مایل سفر به ژرفای یک چشم. ملکه در شب افتتاحیه حضور یافت و یکی از تابلوهای شیبانی توسط دفتر مخصوص خریداری گردید. در این نمایش او یک چیدمان نوری نیز ارائه داده بود که تا آن سال در ایران معمول نبود.
پس از نمایش شیبانی، برای یک هفته آثار حسین زنده‌رودی، مسعود عربشاهی و مهدی ویشکایی بود.
از بیست‌وهفتم مجسمه، نقاشی، لیتوگرافی و سرامیک هنرمندان بین‌المللی دیده شد. در این مجموعه آثاری از کوکتو، شاگال، میرو، براک، پیکاسو، گویا و نمونه‌هایی از مجسمه و سرامیک برای یک ماه وقت دیدن داشت.
خرداد: تا بیست‌و‌هفتم نمایش ماه پیش بود. سپس از روز بیست‌و‌هشتم به همت سازمان تلویزیون ملی ایران مجموعه‌ای از نقاشی‌های ایران درودی دیده شد. این ششمین نمایش آثار وی بود. دو روز پیش جشن عروسی او بود و شب افتتاحیه چون جشن عروسی برگزار شد. پوستر نمایش را مرتضی ممیز در شرکت ۴۲ ساخته بود. تا پنجم تیر وقت دیدن داشت. به علت استقبال زیاد برای دو هفته تمدید شد. در این مجموعه، چهل تابلو در ابعاد بزرگ (۳*۲) دیده می‌شد که بسیاری از آن در شب اول به فروش رفت. کاتالوگ نمایش نیز توسط عوامل شرکت ٤۲ تهیه شده بود.
تیر: نمایش ایران درودی تمدید شد.
شهریور: نمایش آثار حکاکی و گراور هادی مکاره‌چیان، نقاش و مجسمه‌ساز، برپا شد و ملکه و گارد سلطنتی در شب افتتاحیه حضور یافتند.
از بیست‌وششم مجموعه‌ای گروهی از مجسمه و نقاشی با همکاری مشترک معصومه سیحون و افسانه هویدا با عنوان نگاهی به هنر معاصر ایران به دیوار رفت و این کسان بودند؛ بهمن محصص، بهجت صدر، ابوالقاسم سعیدی، حسین زنده‌رودی، پرویز تناولی، کامران کاتوزیان، مریم جواهری، معصومه سیحون، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، لیلی متین دفتری، غلامحسین نامی و چنگیز شهوق.
مهر: ادامه‌ی نمایش سیزده نقاش و مجسمه‌ساز ایرانی بود. سپس آثار چند نقاش بین‌المللی با همکار گالری‌دار معروف فرانسوی، ایریس کلر، دیده شد. در این مجموعه از هنرمندان شرق و غرب، مجسمه و نقاشی‌هایی بود از هابا (عرب) تا فونتانا (فرانسوی).
آبان: ادامه‌ی نمایش نقاشان و مجسمه‌سازان بین‌المللی بود.
آذر: از روز هشتم با همکاری انجمن ملی روابط فرهنگی، آثار نقاشی و طراحی هنرمند رومانیایی لی جیاماکووی (زاده‌ی ۱۹۱۶، بخارست) بود. در شب افتتاحیه، وزیر فرهنگ و رجال مملکتی حضور داشتند. هشتاد تابلو از این نقاش که مدتی نیز نماینده‌ی مجلس رومانی بود، در مایه‌ی رنگ روغن (پانزده تابلو)، گواش و شیوه‌های دیگر (سی‌وپنج تابلو)، طراحی و سیاه قلم (سی تابلو) دیده شد. سپس مجموعه‌ای از نقاشان ایران، پاکستان و ترکیه بود. ابراهیم فرجی یک پرتره و یک بدن برهنه داشت. حسین زنده‌رودی سه تابلو خط نوشته و سه ردیف عمودی از همین خط نوشته را در سطحی فراخ‌تر نشان می‌داد. عبدالرضا دریابیگی با سه تابلو مربوط به فلسفه‌ی عرفان شرق شرکت کرده بود. عربشاهی موتیف‌های مذهبی، پیلارام سه تابلوی نقاشی-خط و ویشکایی با دو باسمه از چهره‌ی شاه و ملکه شرکت کرده بود. چند کار ناصر اویسی با عناوین زن و شوهر، عروس و داماد، اسب و… نیز دیده می‌شد. گویا (یک طرح گاوباز اسپانیایی)، ساریتوس (یک بدن برهنه)، آرپ پالومبو (سه تابلو) و لی جیا ماکووی که قبلاً آثارش مستقلاً در همین گالری تماشا شد، در کنار این کسان دیده می‌شدند.
دی: نمایش گروهیِ ماه پیش ادامه داشت. سپس نمایش متفاوتی از جواهر و عروسک‌های ایرانی تحت عنوان هدیه‌ی کریسمس در سال نوی مسیحی دیده شد.
بهمن: از نوزدهم مجموعه آثار عبدالرضا دریابیگی بود و تا سی‌ام وقت دیدن داشت.
اسفند: از روز دوم با همکاری اداره‌ی روابط فرهنگی اتریش و یک گالری اتریشی (گالری پایتنر لیختن فلز) آثار نقاشان مکتب وینی رئالیسم تخیلی (سوررئالیسم) برپا گردید و تا بیست‌و‌دوم اسفند ادامه داشت.
در این مجموعه آثار این کسان دیده شد؛ هارالد برنهارد، اریک براوئر، کریستف دونین، روبرت دوکستات، مانفرد ابستر، ارنست فوکس، رودلف هاوسنر، هلموت هویبرگر، امی هودک، نوی باوئر، ولفگانگ هوتر، پتر کلیچ، آنتون کریکار، هانس کرن، آنتون لمدن، فرانتس لوبی، کورت میکولا، کارل هاینس پیلتس، پتر پروکش، آرنولف راینر، هرمن سرنیت، ژرالد اشتفه، نوربرت اشتفک، ارنست اشتاینر، گرهارد اسووبودا، الکساندر تین تی، و هاینریش وپفنر. این مجموعه از حکاکی، رنگ روغن و لیتو تشکیل شده بود. مقدمه کاتالوگ را برنهارد پایتنر، مدیر گالری لیختن (لیشتن) فلز (وین) نوشته بود و در آن اشاره کرده بود: «مکتب وینی رئالیسم تخیلی در دایره‌ی هنرهای تجسمی معاصر به صورت مفهومی درآمده است. مفهومی که تفسیرهای گونه‌گونی را تحمل کرده است و حدود و مرزهایش در نوسان است. اگر خواسته باشیم که مکتب وین را کم‌و‌بیش به‌عنوان یک گروه هنری متشکل به حساب بیاوریم که بلافاصله بعد از دوران پس از جنگ به‌طور دسته‌جمعی نمایشگاه برپا‌داشته‌اند، آن وقت در این گروه با فوکس، براوئر، لمدن، هوتر و هاوسنر روبه‌رو هستیم… در وهله‌ی نخست تأثیر یک هنر است که آن را نمایان می‌کند. نه قلم موی نقاشی می‌تواند هنر خلق کند و نه چشم تماشاگر بلکه فقط تأثیر متناوب بین اثر و تماشاگر، بین آفرینندگی هنرمند و برداشت تماشاگر است که هنر می‌آفریند. هنر همچون عشق و مذهب احتیاج به شریک دارد. عشق بدون عشق متقابل همانقدر کمیاب است که نیایش بدون خداوند. به این جهت انسان‌های خودخواه نه می‌توانند مذهبی باشند و نه عشق بورزند یا هنر را درک کنند. بر‌خلاف نظر عقلیون ماتریالیست و سایر تئوریسین‌های خودرأی سازنده‌ی افکار عمومی با ایرادهای اصولی علیه خدا، عشق و هنر اینک این مکتب وینی این تأثیر را می‌گذارد و آن هم بر پایه‌ای محکم. بر پایه‌ای که تئوریسین های ذکر‌شده در بالا به‌طور سیستماتیک با ایمانی چشم‌بسته به پیشرفت، هنر را اشتباه تعریف می‌کنند یا فقط در مرحله‌ی تجربیِ آن، آن را به‌عنوان هنر کامل می‌شناسند. به‌عنوان چیزی که زمان بیکاری، انسان را سرگرم می‌کند و محصول را ترقی می‌دهد یا به‌عنوان شلاقی انتقادی... هدف دسته‌جمعی هنرمندان مکتب وین چیست؟ آنها حرمت‌شکن‌هایی انقلابی‌اند. آنها با آگاهی زبانی ادبی دارند و مایلند که مردم آنها را درک کنند، بدین علت است که آنها به زبانی متمدن و برگزیده سخن می‌گویند...».

۱۳۴۹، اردیبهشت: از روز بیست‌و‌ششم نمایشی از آثار نقاشان معاصر هند بود . ملکه، وزیر فرهنگ و سفیر هند در دربار، شب افتتاحیه حضور داشتند. این مجموعه با همکاری گالری چمولد بمبئی و انجمن ملی روابط فرهنگی به سرانجام رسیده بود و تا دوم خرداد وقت دیدن داشت. آثار کسانی چون رام کومار (شاگرد فرنان لژه)، بھوپن ککار، بندره، رضا، هومی پاتل، پیراجی ساگارا، حسین، طیب مهتا، جرام پاتل، جهانگیر ساباوالا و چند نقاش دیگر دیده می‌شد. ع. ناوک، منتقد هنری مجله‌ی فردوسی به مناسبت این نمایش در همان هفته در این مجله نوشت: «مسئله‌ای که در اولین برخورد نظر را جلب می‌کرد تکنیک بود. و اینکه نقاشان ما از نظر تکنیک خیلی پیشرفته‌تر از هندی‌ها و یا صحیح‌تر بگویم نمایندگان نقاشی جوان هند هستند. در عوض، دید و محتوای اندیشه‌ی نقاشان هندی دنیایی با ما فاصله داشت. آنها از مداری می‌آمدند که باریک‌ترین فاصله‌ی بین خوشبختی و بدبختی است. گالری چمولد بمبئی معرفی‌شان کرده بود. از شهری که آن سویش یعنی در شمال و شمال غربی مزارع سبز است، ثروت است، زیبایی است و بر نواحی جنوبی‌اش گرسنگی، قحطی، مرض و درد حکمرانی می‌کند و اگر به زندگی نقاشان توجه می‌کردی، می‌دیدی که اکثراً اهل بمبئی هستند. یعنی متعلق به همان مدار فاصله! به همین دلیل کمبود تکنیک در بعضی کارها توسط اندیشه‌ای که در تابلو و پشت تابلو وجود داشت پوشیده می‌شد. و در بعضی آثار که قدرت نقاش در فرم بخشیدن نیز چاشنی اندیشه می‌شد، شاهکاری به وجود می‌آمد…».
خرداد: از هجدهم تا اوایل ماه تیر مجموعه‌ای که تلفیقی از گرافیک، نقش برجسته و فرسک بود با عنوان باغ بی‌برگی از جعفر روحبخش به تماشا درآمد.
تیر، مرداد، شهریور، مهر و آبان: گالری تعطیل بود.
آذر: از یازدهم برای بیست روز به اهتمام انجمن ملی روابط فرهنگی، پنجاه‌و‌سه تابلو از نقاشی‌های رافی لوپرسان (رفیع ایرانی) به نمایش درآمد. هواپیمایی ملی ایران اسپانسر بود. کاتالوگی به همین مناسبت در چاپخانه‌ی وزارت فرهنگ‌وهنر به چاپ رسید. او در پاریس (۱۹۲۰) از پدر و مادری اهل سلماس ایران به دنیا آمده بود. پدرش دندان‌ساز محمدعلی شاه و مظفرالدین شاه بود. رافی شش ساله بود که به ایران آمد و مابین ۱۳۰۴ تا ۱۳۰۸ شمسی در خانه‌ی بزرگی در خیابان لاله‌زار تهران به‌همراه خانواده زندگی می‌کرد. در این ایام او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه سن لویی طی می‌کرد. سپس خانواده‌اش مجدد به پاریس رفت تا سالی که به دعوت دفتر مخصوص برای نمایش این آثار به تهران آمد. فرح دیبا در شب افتتاحیه یک تابلو هدیه گرفت اما همان شب از او چهار تابلو به مبلغ پنجاه هزار فرانک توسط دفتر مخصوص خریداری گردید. از این نقاش، کلکسیونرهای بزرگی در جهان از جمله بیگم آقا، ادموند روچیلد، گریگوری پک و کارتیه (جواهرفروش معروف فرانسوی) آثاری خریداری کرده‌اند. وی بعدتر و در ۱۳۵۳ کتاب قرآن را در ده مجلس مصور کرد و در پاریس به چاپ رساند. در مقدمه‌ی کاتالوگ این نمایش آمده بود: «رافی لوپرسان - رفیع ایرانی - نقاش ایرانی الاصل مقیم پاریس به سال ۱۹۲۰ در پاریس زاده شد. تحصیلات خود را در دبیرستان رولن پاریس و در انستیتو ونسن انجام داد. از سال ۱۹۴۵ تا سال ۱۹۴۹ به کار ایجاد طرح‌های فکاهی پرداخت. در سال ۱۹۵۲ کار نقاشی خود را آغاز نمود. شیوه‌ی هنری او سبک ابتدایی قرن بیستم است. نخستین نمایشگاه انفرادی او به سال ۱۹۵۳ برپا گردید. در فاصله‌ی بین سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۵۷ جوایز و موفقیت‌هایی قابل‌توجه نصیب او شد. از سال ۱۹۵۴ در نمایشگاه نقاشان شاهد زمان خود شرکت جسته است. او از جمله هنرمندانی است که آثارشان در نمایشگاه نیویورک (۱۹۵۵)، بینال پاریس (۱۹۵۸)، و جایزه ناقدان هنری (۱۹۵۸) برگزیده شده است. از سال ۱۹۵۴ در نمایشگاه نقاشان مکتب پاریس در گالری شارپانتیه شرکت نموده و به سال ۱۹۶۶ در بینال مانتون آثار او عرضه گردیده است. مناظر طبیعی، مزارع و صحنه‌هایی از جنگل و دریا موضوع بیشتر آثار اوست. دولت فرانسه چندین اثر از او خریداری کرده است. آثار دیگری از او در موزه‌ی هنرهای زیبای پاریس عرضه شده است. آثار او در مجموعه‌های هنری متعلق به بسیاری از مشاهیر ادب و هنر و علوم و صنایع به چشم میخورد از جمله: کنت دورنانو، روچیلد، ژان گابن، بریژیت باردو، دونوایه دوسگوتراک، کارتیه جواهرساز، گرگوری پک و غیره. مجله کنسانس دزار وی را از جمله هنرمندانی که ارزش آثارشان ثابت و معتبر است می‌شمارد. شرح حال او [در] دایرة المعارف گرانلاروس آنسیکلوپدیک (۱۹۶۹) آمده است».
بهمن: پس از وقفه‌ای طولانی، از بیست‌و‌ششم آثار ناصر اویسی به دیوار رفت. او یکی از پرکارترین نقاشان ایرانی در این دهه بود و تا این سال سه کتاب و بالغ بر بیست‌و‌پنج نمایشگاه از آثارش دیده شده بود. اویسی، جایزه‌ی اول نمایشگاه نقاشان تهران (۱۳۳۵)، جایزه‌ی سه ماه بورسیه دومین بینال تهران (۱۳۳۹)، جایزه‌ی اول طراحی (۱۳۴۰)، جایزه‌ی بزرگ هنرهای زیبای کشور در سومین بینال تهران (۱۳۴۱)، جایزه‌ی شرکت ملی نفت ایران در چهارمین بینال تهران (۱۳۴۳) و ده‌ها جایزه‌ی دیگر را از آن خود کرده بود. وقتی خبرنگار روزنامه‌ی کیهان به مناسبت این نمایش از او پرسید: «در نمایشگاه آثار نقاشی شما که در گالری نگار برپاست، توجه شما به میتولوژی ما کاملاً محسوس است، آیا این توجه یک یادآوری است یا شما می‌خواهید با بیانی استعاری و تمثیلی از آنچه که بر ما می‌گذرد، با زبان رنگ حرف بزنید؟» پاسخ داد: «نقاشی را که از پانزده سال پیش آغاز کردم همواره این سؤال برایم مطرح بود که چگونه می‌شود از سنت ها و ریشگی‌های هنر بومی بهره گرفت و آن را آنالیز کرد تا علاوه بر آنکه سنت‌ها در آن نقشی رسا نداشته باشند، قابل عرضه در سطح جهانی و نیز بینالهای گوناگون باشد و این با تجربه به دست آمد و این تجربه و کوشش در برابر نقاشی رسمی، مداحی و سفارشی تقلیدی شکل گرفت. طوری که ما امروز چند نقاش داریم که علاوه بر آنکه دارای خصلت‌های فرهنگ بومی هستند، کارشان در معیارهای جهانی نقاشی قابل ارزیابی است. در نمایشگاه اخیر، من با بهره‌گیری از پرسوناژهای افسانه‌ای و تاریخی خواسته‌ام نوعی بیان حال کنم و نیز ستمی که در طول تاریخ به ما رفته است...». این نمایش تا اوایل اسفند برقرار بود. 

۱۳۵۰، اردیبهشت: مجموعه‌ای از نقاشی و باتیک جعفر روحبخش به تماشا درآمد و تا سی‌ویکم وقت دیدن داشت. او سال گذشته در همین گالری آثاری به نمایش گذاشته بود.
خرداد: از یازدهم برای ده روز نقاشی و طراحی ریزه‌کاری داراب دیبا (زاده‌ی ۱۳۲۰، تهران) به نمایش درآمد. او که تحصیلات ابتدایی خود را در بروکسل و در کالج سن میشل گذرانده بود و متوسطه را به علت مأموریت‌های پیاپی پدر در کشورهای مختلف می‌خواند، ۱۳۴۰ وارد مدرسه‌ی هنرهای زیبای دانشگاه ژنو شد و درس معماری گرفت. ۱۳۴۴ وارد آکادمی سلطنتی هنرهای زیبای بلژیک گردید و در رشته‌ی معماری و شهرسازی مدرک کسب کرد. او از یک سال پیش که به ایران بازگشته بود در دانشکده‌‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران درس می‌داد. دیبا نخستین کسی است که طراحی با استفاده از کامپیوتر را در ایران معمول کرد.
تیر: نقاشی خانم برنادت سرس، فارغ‌التحصیل مدرسه‌ی مشاغل هنری پاریس، دیده شد. او پیش‌از‌این در فرانسه، مراکش و تهران نمایش‌هایی برگزار کرده بود. اقامت طولانی‌اش در ایران او را شیفته‌ی فضای شرقی کرده بود. مجله‌ی فردوسی در شماره‌ی ۳۱ خرداد ۱۳۵۰ درباره‌ی این نمایش نوشت: «برنادت سرس یک نقاش حرفه‌ای نیست. او بر ذوق خود تکیه می‌کند و اعتراف می‌کند که مطابق روز عمل نمی‌کند بلکه خواست دلش را محترم‌تر می‌انگارد. آثار خانم سرس زیر‌ لایه‌ای از غبار خوابید. گردوخاکی که هنوز بازارهای شرق را می‌پوشاند و در نور عمودی سقف، خودی می‌نمایاند. قول محسن فروغ که با هنری ظریف و در‌عین‌حال قوی. نور به رنگ نفوذ می‌کند. قلم موی سرس به حقیقت شکل می‌دهد و بیننده را به تفکر و تأمل وامی‌دارد اگرچه صداقت کاملی ندارد و حقیقت عریانی نیست ولی با گذشت‌هایی درباره‌ی کارهای سرس پذیرفتنی است. سرس یادگارهای کودکی‌اش را که در رؤیاها خفته‌اند با همان شکل فیگوراتیو عرضه می‌کند. او دنیای رنگ‌ها را ناشناخته رها کرده اما در همین راه با چند گام، سه یا چهار عنصر یافته که به تابلوهایش آنی می‌دهد. او نقاش شرق‌زده است منتها با ادراکی کودکانه. سقف‌های بریده را دوست دارد با قلب دختری چهارده ساله. این است که شما در آثارش احساس را مجرد از اندیشه می‌بینید».
مرداد و شهریور: گالری تعطیل بود.
مهر: مجموعه‌ای از پرده‌های نقاشان سبک قهوه‌خانه‌ای از پنجاه تا سیصد سال پیش به تماشا درآمد و آثاری از آقابزرگ شیرازی، قوللر آغاسی، عباس بلوکی فر، حسین همدانی و محمد مدبر دیده شد. از آقابزرگ شیرازی یک سقف نقاشی‌شده؛ از قوللر آغاسی دو پرده با عنوان‌های صحرای کربلا فرمایش مشهدی باقر و کشته‌شدن دیو سفید به دست رستم؛ از عباس بلوکی‌فر تابلوی زن قاجار و چند پرده‌ی دیگر؛ از حسین همدانی دو پرده با عنوان‌های مجلس عقد کنان و مجلس هارون الرشید و از محمد مدبر نیز چند پرده بود. تابلو قوللر با عنوان کشته‌شدن دیو سفید به دست رستم، تمایلات سوررئالیستی داشت و از دایره‌ی منظوری نقاشی قهوه‌خانه‌ای خارج شده بود.
آبان: از روز دهم پانزده تابلو در قطع بزرگ از محمدعلی تحت اسلحه معروف به کاکو به نمایش درآمد. این نخستین نمایش انفرادی او بود. پیش‌از‌این در یک نمایش گروهی کارش دیده شد. کاکو در ۱۳۳۷ از دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران با رتبه‌ی اول فارغ‌التحصیل شد و سال بعد با بورسیه‌ی تحصیلی به پاریس رفته بود. او که ۱۳۱۳ در شیراز متولد شده بود، هفت - هشت سالی در پاریس با نام آلکسی کار و زندگی کرد. تکنیک او تاپیستری بود و با بافت خشن گلیم و گونی کار میکرد. کاکو بیست‌و‌پنج‌ساله بود که بر اثر بیماری روانی (شیزوفرنی) دو فرزند و همسر فرانسوی خود را ترک کرد و به ایران بازگشت. اغلب تابلوهای این مجموعه با تنالیته رنگ نارنجی بود. سپس در نمایشی گروهی چهار تابلو از حسین محجوبی، چهار تابلو از جعفر روحبخش، شش مینیاتور از محمد ایزدی و نقاشی‌های مسعود عربشاهی، ناصر اویسی، صادق بریرانی، فرامرز پیلارام و حسین زنده‌رودی در کنار آثار استفر (اتریشی)، موکووی (ایتالیایی) و هالین (ایتالیایی) تماشا شد.
آذر: آثار آبستراکسیون گیتی ناوران (نوین)، فارغ‌التحصیل دانشکده‌ی هنرهای تزئینی در رشته‌ی گرافیک با عنوان گویا و خاموش دیده شد. این نقاش و گرافیست نخستین‌بار بود که آثار خود را در یک نمایش اختصاصی نشان می‌داد. عنوان مجموعه ملحم از شعر خیام بود. او پیش‌از‌این در سه نمایش گروهی شرکت کرده بود. گالری نگار به دلایل نامعلوم، دیگر نمایشی برگزار نکرد.

در حال بارگذاری تصاویر loading
جهت استفاده از امکانات سایت ابتدا وارد شوید.
عضو گالری‌اینفو هستید؟ ورود به گالری اینفو
عضو گالری‌اینفو نیستید؟ ثبت نام در گالری اینفو
مشکلی به وجود آمده است
اثر از آرشیو شما حذف شد اثر به آرشیو شما اضافه شد هنرمند از آرشیو شما حذف شد هنرمند به آرشیو شما اضافه شد گالری از آرشیو شما حذف شد گالری به آرشیو شما اضافه شد نمایشگاه از آرشیو شما حذف شد نمایشگاه به آرشیو شما اضافه شد