وقتی نقاشی میکنم، داستانی را روایت میکنم.
هدا کاشیها در مصاحبه با آرت بازل:
چگونه هنرمند شدم
هدا کاشیها میگوید من از آن دسته هنرمندانی هستم که به یک روال روزانه سخت اعتقاد دارم. من کشف کرده ام که اگر این روال روزانه را دنبال کنم ممکن است اتفاقات جادویی رخ دهد.
من همواره در جست و جوی تعادل کامل بین ذهن، بدن و روح خود هستم، و همچنین احساسم در لحظه ی خلقت.
یک بدن شاید از نظر فیزیکی دیگر وجود نداشته باشد، اما نمیتوان آن را از ریشه قطع کرد. ایده و روح باقی میماند و در بدنهای دیگر ادامه مییابد.
در سن ۱۴ سالگی، می دانستم که قرار است هنر را به طور حرفه ای دنبال کنم – اگرچه هنوز کاملاً مطمئن نیستم که این باعث می شود من یک هنرمند باشم.
از تاثیر سفر هایش و اتفاقات اجتماعی بر آثارش میگوید، روایت خطی و غیرخطی را تفسیر میکند و همچنین میگوید که چگونه ارجاعات هنری-تاریخی را در آثارش میگنجاند.
او میگوید در هر کاری که انجام میدهد یک عنصر روایی قوی وجود دارد: وقتی نقاشی میکنم، داستانی را روایت میکنم.