گالریها و کارگزاران هنری از منابع و محرکهای مختلفی برای تأثیرگذاری در میدان هنر برخوردارند و از آنها مشروعیت میگیرند. این منابع و انگیزهها چه تفاوتهایی در عملکرد و نیروگذاری این نهادها در میدان هنر ایجاد میکند؟ آیا میتوان قائل به نوعی گونهشناسی بر اساس منابع مالی و انگیزهها در میان گالریداران بود؟