نمایش آثار پیام قلیچی با عنوان لانهی مردی با چشمان تهی
در گالری باوان
۲۶ دی ۱۳۹۹ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۹
اگر برای مدتی به چیزی ژرف خیره شوی، ژرفا نیز به تو خیره خواهد شد.
“ فردریش نیچه”
انسان همواره سعادت خود را در میدان خیال میجوید و خود را در آن بهگونهای میبیند که تمنا داشته، تا پردهای بر چشمانش و افیونی بر مواجهه با مسئلهی دردآور حقیقت باشد. با این خیال باطل، سوار بر تصوری از خودِ والایش که به معنویتی دروغین آغشته است، سرگردان با آرمانهایی ازدسترفته و ارزشهایی فراموش شده در پی ارضای امیال وازده و هر ناکامیای که در واقعیت تجربه کرده است میباشد. آنقدر در این وهم بینقص پرسه میزند که تداوم ارضا، این مدفنگاه امیال او را بیشازپیش به بازتاب دروغینش نزدیک میکند. حالآنکه فرجام خود را در تجربهی همان بنبست در بستری جدید مییابد، که در گریز از آن بوده است. رستگاریای که بشر در پی آن است بهمانند سنگی است پرتاب شده به قعر چاهی بیانتها که قرار است صدای آب را برایمان به ارمغان بیاورد.
قلیچی در آثارش با رویکردی به تاریخ هنر، داستانهای اساطیری و آشناییزدایی از داستانها به خلق فضایی گروتسک وار، روایتی غیرخطی و چند صحنهای می-پردازد او در طراحی نقاشیهای بیزمان و مکان، عجیب و مبهوت کنندهاش با دستمایه قراردادن مفهوم رؤیا، محوریت آثارش را شکل بخشیده است. باتوجهبه پویایی فضای نقاشیها، بیننده برای درک این آثار باید تمام حواس خود را متوجه و متمرکز بر نگریستن کند. قدرت خیالِ بیحدوحصر قلیچی در نقاشیهایش منظرهای ناملموس و تناقضآمیز از موجودات و انسانها ساخته است که بینندگانش را مسحور میکند.
هنرمند در اولین نمایشگاه انفرادیاش روایتی از داستانیهایی ابهامآمیز را بر اساس گویشی غیرمنطقی و رازآلود در فضایی پرآشوب و ناآرام برای مخاطبانش به نمایش میگذارد. آثار او که به هنرهای نمایشی شباهت دارند، فعالیتهایی پرجنبوجوش و مملو از کشمکش ساختهاند. اکثر نقاشیهای قلیچی از سه وجه تشکیل شدهاند: الهاماتی از عکسهای خبری، روایتهای ذهنی و خیالی هنرمند و نگاهی به تاریخ هنر. قلیچی با استفاده از مداد ساختار بصریای وهم آلود و مبهم خلق کرده که تشخیص مرز خیال و واقعیت در آنها دشوار است. این ابزار به هنرمند کمک میکند تا با زمان زیادی که برای خلق آثارش صرف میکند هر چه بیشتر در تصاویرش غرق شود. هنرمند با نگاهی منتقدانه به جهان، انسانهایی در طراحیهایش به تصویر کشیده است که به نظر غرق در ناامیدی، ترس و پشیمانی هستند. انسانهایی که شباهت زیادی به انسان امروزی دارند و در حال تلاشی بیفایده برای خلاص کردن خودشان از وضعیت موجود هستند. در نتیجه خود را گرفتار زندگی کردن در رؤیایی تاریک میکنند، رؤیایی که کمکم به روالی تکراری تبدیل میشود و با ذاتی خشن و مخرب آنها را میبلعد. نقاشیها ترکیببندیای چرخشی دارند تا مخاطب را درون خیال و جستوجویی بیانتها گرفتار کنند. مجموعهی "لانهی مردی با چشمان تهی" فضایی دوگانه و آمیخته با سوررئالیسم دارد. این آثار در حالی که تاریک و خشن هستند دارای لطافت و نرمیای مختص به خود میباشند. خشونت و شاعرانگی، درون نقاشیهای قلیچی همان مرز میان لطافت سایه روشنها و گیاهان در همزیستی با زمختی میخها و پلههای ویران شده است. تیرگیها و روشناییهای خاکسترگون، تضادی آمیخته به هم را شکل دادهاند. آثاری اغواکننده و پیچیده، دهشتناک با نیرویی عجیب که ببینده را به تماشای تاریخی گمشده دعوت میکند.