نهمین نشست سالانهی پنجم با عنوان «گفتگو با هنرمند» ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰ سهشنبه پنجم اسفند ۱۳۹۹ برگزار شد. سیاوش نقشبندی سخنران و مسعود زراعتکار مجری این نشست بودند.
این گفتگو ابتدا با معرفی کوتاهی از سیاوش نقشبندی توسط مجری نشست آغاز شد. سیاوش نقشبندی متولد سال ۱۳۶۶ و فارغالتحصیل رشتهی انیمیشن است؛ او از سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ بهطور تخصصی به عکاسی پرداخته و سپس به سراغ تجربههایی مانند تدوین و سینما میرود. در ادامه زراعتکار ضمن اظهار اشیاق فراوان نسبت به این نشست، اضافه کرد که در آثار نقشبندی ردپایی از تجربهگرایی و رسانههای متکثر دیده میشود. پس از این گفتهها، زراعتکار صحبت را به نقشبندی سپرد.
نقشبندی در ابتدای سخنرانی خود به نشان دادن مجموعه آثار ابتدایی خود پرداخت که طبق گفتههای او تحتتأثیر آثاری از دیگران بوده است. برای مثال مجموعهی دکهها که در سال ۱۳۸۷ به نمایش گذاشته شد، نمادی از دغدغههای اجتماعی او بود و در آخر مجموعهی دستهی صندلیها که پس از آن دیگر عکاسی را بهطور تخصصی پی نگرفت و به سراغ سایر تجربهها رفت. او ابتدا به سراغ سینمای مستند رفت و بخش عظیمی از ایران را سفر کرد و سپس به سینمای داستانی و امر تدوین پرداخت. از آخرین تجربههای او میتوان به ویدئوآرتهایش اشاره کرد که به گفتهی خود او این ویدئوآرتها برخواسته از دغدغههای اجتماعی-شخصی او هستند و مدل این ویدئوها از حقیقت وام گرفتهاند. او ویدئوآرت را مدیومی میدانست که بهطور فشرده به بیان مفهومی میپردازد.
در ادامه نقشبندی به بررسی سه پروژهی اخیر خود پرداخت. نخستین پروژه «معرض» نام داشت که سال ۱۳۹۷ و در گالری دستان بهنمایش در آمده بود. ایدهی این پروژه برخواسته از ارتباطات و فضای مجازی، فیلترینگ، رسانههای اجتماعی، دیتای تولیدشده توسط ما و مدل جدید معاشرت انسانها بوده است. این پروژه با توجه به سه نوع ارتباط مجازی برخواسته از صوت، تصویر و نوشتار دارای سهبخش با همین عنوانهاست. بخش نوشتار شامل دیتایی از تعداد استفادههای او از یک کلمه در گفتگویش با دیگران میشود که به تعبیر نقشبندی با استفاده از این تعداد میتوان دیتایی را از دغدغههای آن فرد در زمان استفادهی او از این شبکهی اجتماعی به دست آورد. مدل اجرای این بخش صورت بود که اطلاعات از سه پرده، که برداشتی از فیلترهای این شبکهها بود، عبور کرده و در حال حرکت هستند. در بخش دیگر که برخواسته از صوت بود، تصاویری برداشت شده از پیامهای صوتی بود که توسط کامپیوتر و نقشبندی، بازآفرینی شده بودند. بخش آخر که از دو بخش دیگر مفصلتر بود، بخش مربوط به تصاویر و عکسها بود که از حجم زیادی از تصاویر تشکیل شده بود که نقشبندی آنها را بر اساس ارتباطات مختلف به ستونهای مختلف و بهصورت «استایل ترنسفر» مرتب کرده بود. در ارائهی این پروژه، تصاویر با حالتی شبرنگ پرینت شده بودند تا ارجاعی بر فیک بودن مدیا داشته باشند. این پروژه حاوی دو ویدئو نیز هست که به علت محدودیت اینترنتی پخش آنها در نشست ممکن نبود و تنها به ارائهی تصویری از آن اکتفا شد.
دومین پروژهی اخیر نقشبندی بالابر (lift) نام دارد که به صورت چیدمان ویدئو (video installation) و در سال ۱۳۹۷ شکل گرفت. این پروژه، برخواسته از زیست عمودی ما و چگونگی آپارتماننشینشدنمان بود. ایدهی ابتدایی این پروژه از برجهای سامان (اولین برجهای بلند تهران) شروع شد. در ادامه نقشبندی تصاویر متعددی به صورت لحظهنگاری از این پروژه را به نمایش گذاشت. سپس نقشبندی اضافه کرد: آنچه در این مجموعه برایش حائز اهمیت بوده لحظهنگاری و نه امر عکاسی است و این مجموعه حسی مانند حاکمیت شهرنشینی را انتقال میدهد.
پس از بالابر، نقشبندی به معرفی پروژهی آخرش پرداخت که سال گذشته و در گالری باوان به نمایش گذاشته شد. این پروژه برخواسته از تصاویر لحظهای و اشتباهی است که توسط گوشیهای همراه ثبت میشوند و نحوهی ارائهی آن به این صورت بود که تصاویری که باید ثبت میشدند و تصاویری که به اشتباه ثبت شده بودند، بههمراه تاریخ دقیقشان قرار گرفته بودند. پس از این پروژه توجه نقشبندی به مسئلهی هوش مصنوعی جلب شد. یک کالکشن ویدئو نیز همراه این مجموعه است که تمام تصاویر آن بازسازیشده توسط هوش مصنوعی و سیستمی با نام «گن» هستند. در اصل تلاشی که نقشبندی انجام داده، نشان دادن این است که در دنیایی که هوش مصنوعی تلاش میکند همهچیز را عین به عین و صحیح بازسازی کند، در مقابلش انسانهایی قرار دارند که خطا میکنند و به گفتهی نقشبندی: «انگار تنها فرق ما با ماشینها، خطایی است که میتوانیم انجام دهیم.»
پس از آن نقشبندی خود به سراغ گَن رفته و تلاش کرده تصاویری را برای آن تعریف کند و خروجی از آن بگیرد. یکی از آخرین پروژهای او ادامهای است به صورت ویدئو از قابلیتهای هوش مصنوعی که زندگی روزمرهی یک انسان را بازسازی کرده و تقابلی است برای همان مفهوم حقیقت، ذات انسانی و سمت و سویی که میرود. اخیرترین کار او، مرتبط با نظارت و هوش مصنوعی است. در این پروژه او دوربین خود را در گوشهای از خانهاش قرار داده، تصاویری از زندگی روزمره را به ثبت رسانده و آنها را توسط هوش مصنوعی گوگل به تعبیر خود بهصورت بازیهای کامپیوتری در آورده است و پرسشهایی مرتبط با زندگی روزمره و لحظهها را بیان کرده است.
پس از معرفی پروژههای نقشبندی، این نشست بهصورتی گفتگومحور میان زراعتکار و نقشبندی ادامه یافت. در این گفتگوها زراعتکار ضمن اظهار توجه به شهود تجربهگرایی در آثار نقشبندی از او در رابطه با نقش هویت که در آثارش مشخص است، سؤال کرد. در پاسخ به این سؤال نقشبندی گفت در شرایط فعلی و این تولید کثیر محتوا و دیتا و اثر، اکثر تجربههایی که به آنها فکر میکنیم، اجرا شدهاند و به نظر من تنها وجهی که میتواند تمایزی در بیان و... ایجاد کند، همان تجربهی من از زندگی و لحظه است و من بازتابی از این اتفاقات از دریچهی شخصی هستم.
در پرسش بعدی، زراعتکار در ارتباط با مسئلهی خطا چه در انسان و چه در ماشین در آثار نقشبندی پرسید. زراعتکار گفت در آثاری مانند آثار سیاوش نقشبندی، بهجای آنکه به این خطاها به دید یک نقص نگاه شود، با یک دید زیباییشناسانه بررسی میشوند. او گفت این آثار او را به یاد فیلم Blade runner میاندازد که پرسوناژهای آن یک سری انسان و یکسری ماشینهای انسان مانند هستند. در این فیلم از این دو گروه سوالهایی پرسیده میشود که خطاهایی منطقی دارند و انسانها میتوانند این خطاها را تشخیص دهند اما ماشینها نه! و هویت انسان را خطر کردن و خطا کردنهایش تعریف میکند. به گفتهی زراعتکار رگههایی از این مسئله در آثار سیاوش نقشبندی پیداست، به نظر او خطا کردن بخشی از تجربهورزی است و بدون خطا نمیتوان تجربهورزی داشت، این نیز یکی از دلایل زیبایی و جذابیت آثار نقشبندی است.
در پاسخ این سخنان سیاوش نقشبندی گفت که او خودش خطا را نوعی «اکت انسانی» میبیند و معتقد است همین خطاست که نشان میدهد ما انسانیم (I am Human)؛ خطاهای هوش مصنوعی برای او از نظر زیباییشناسیاش و تصاویر آبسترهای که میسازد، مورد توجه و جالب است و ذات خطا و اشتباه که در ارتباط با انسانهاست برای او جالب بوده و ارجاعیست که ما و گذشتهمان آنها را به یاد میآوریم.
پس از به نمایش گذاشتن برخی از آثار، زراعتکار به این پرداخت که در این جنس آثار، مرزها از بین رفته و علم و دانش همپای هنر قرار گرفتهاند. شاخههایی از علم در کنار هنر قرار میگیرند و به تولید مفهوم میپردازند. نقشبندی در پاسخ گفت: «بهنظر میرسد مسئلهی مرزها در تمام جهان حل شده است، و در نمایشگاهها چه بهصورت حضوری یا غیرحضوری خودِ رسانه، خروجی را نشان میدهد. در کل نمایشگاه باید حواست باشد که مخاطب هنگام ورود چه میبیند و با چه برخورد دارد و هنگام خروج چه خروجی را دریافت کرده و چه میشود. من این دست از آثار را که در آنها از همهی مدیاها استفاده میشود، در هم ادغام میشوند و کلیتی را به نمایش میگذارند، بیشتر بهصورت پرفورمنس میبینم و بحث بیان آن برایم در چهارچوبی قرار ندارد، در این فضای نمایش هرچیزی میتواند باشد، بهشرط اینکه به مفهوم کمک کند.»
در پایان نشست زمان به پرسش و پاسخها اختصاص یافت. علی قزلحصاری (از حاضرین در نشست) گفت: در بحث خطای انسانی در آثار نقشبندی، همچنان بهنظر میرسد که انسان بر این هوش مصنوعی استیلا و تسط دارد و این نیز یکی از تفاوتهای انسان و هوش مصنوعی است. نقشبندی دربارهی این نظر گفت: «این صحبتها را قبول دارم و بهنظر من هم هوش مصنوعی، ابزاری است که استفاده میشود. و همین که ابزار و تکنولوژیای دارد استفاده میشود و ذات تصویر و سندیت آن را زیر سؤال میبرد برایم جالب توجه است. و اینکه ثابت شده است هوش مصنوعی هنوز شخصیتی مستقل نیست و توسط بالادستانی در تمام جهان اداره میشود».
در ادامهی این پرسش و پاسخ زراعتکار به پروژهای از نقشبندی اشاره کرد که موزیک ویدئویی است که کارگردان آن در جای دیگری از دنیاست، نقشبندی در اینجا آن را تدوین کرده است و محتوای آن از گروه هنری یک طراح رقص است که اینها در زمان قرنطینه هیچ اتصالی به یکدیگر نداشتهاند، اجراهایی کوچک انجام دادهاند، اینها با هم ترکیب شدهاند و این یکی از سویههای روشن تکنولوژی است.
نقشبندی پاسخ داد: هر دو سویه هستند اما در این قیاس نگرانیهای آن بیشتر است و هرچیزی امروزه در جهان میتواند بازسازی شود و اطلاعاتی فیک (تقلبی) به دست ما برسد و همهی آنچه ما بهصورت حقیقتی از ویدئو و تصویر در دست داشتیم امروزه میتواند به صورت جعلی بازسازی شود و این یکی از نگرانیهای من است که با این مسئله چه میتوان کرد؟ پس از این به طرح پرسش و پاسخهای دیگری نیز پرداخته شد و این نشست که با اختلالات اینترنتی نیز همراه بود، ضمن تشکر از سیاوش نقشبندی با اختلاف چند دقیقهای از وقت قانونی خود، پایان یافت.