;
از ذغال آید بجز رنگ ســیاه
چون تن کاغذ بپوشاند گیاه
در اَمان ماند همی بختِگران
گر بتابد مِهـر بر قهـرِ جــهان
خُشک و تر باهم بهیک پیکر شدن
میشود انسان مثالِ تن شدن
ما همه دراین جهان یک پیکریم
زیر و رویش گر به نیکی بنگریم
من سیاه و تو سپید او رنگ شد
هان چهشد چیزی بجز آهنگ شد ؟!
لطف موسیقی شدن دراین جهان
از پی نتهاست همچون آدمان