;
نمایش، تئاتر و انواع گونههای اجرا امکان زندگی کردن در قالب «دیگری» را برای انسان به وجود میآورد: ماسکها بر چهرهها گذاشته میشوند، لباسها بدنها را میپوشانند و آرایشها بازیگر را پیر و جوان، خبیث و خوش طینت معرفی میکنند: نکتهی مشترک این جاست که بعد از هر اجرا میتوان لباس ها را کند، آرایشها را شست و نقابها را به کناری گذاشت. این سیالیت هویت، در عرصهی هنرهای نمایشی در بسیاری موارد همراه با سیالیت هویت جنسی در قالب متضادپوشی و ایفای نقش جنس مخالف ظاهر شده است.
شیرین فتحی نیز در مجموعه آثار اخیرش با ارجاع به آثار هنری دورههای تاریخی و جغرافیایی گوناگون، حضور نمایشی و اجراگرانهی خود را در قالب شخصیتهای گوناگون ثبت میکند: از اوناگاتا – مردان بازیگر در تئاترهای کابوکی- تا شخصیت نقاشیهای شازدههای قاجاری و آثار فرنگی همدورهی آن. هنرمند در این مجموعه، هنر دورههایی از تاریخ را برجسته میکند که در آن هویت جنسی- به لحاظ آرایش و پوشش- به عنوان پدیدههایی نه چندان متعین ظاهر شدهاند.
زمانی که در مورد این آثار صحبت میکنیم اشاره به یکی از مهمترین نظریههای معاصر در عرصهی جنسیت، برای درک هرچه بهتر آثاری از این دست ضروری است. نظریهی کوییر که تلاقی گاهی است میان مطالعات جنسیتی و نظریهی پساساختارگرایی، بیش از دو دهه است که بدل به یکی از مهمترین نظریهها در عرصهی مطالعات جنسیتی شده است....
مهسا فرهادی کیا، اردیبهشت 1394