;
خفت و خیز
در این مجموعه، ناخودآگاهی پنهان به فراموشخانه ی ذهن ام را به پیش روی ام فراخوانده ام؛ با کودکانی ناخوانده، که قرار بود نشانی از جاودانگی، بقا و«امتداد من در آینده» باشند.
آنچه با هیبت و هیکل نوزاد زاده شد. همه سرانجام ترس هایی است که از ساخت تجسم به عالم تجسد پای نهادند. شاید «خفت و خیز» بهانه ایی برای آسودگی زنی باشد که هر روز با وحشت نازایندگی زندگی را مسرت بخش می کند.