;
به تبع شرایط موجود در جامعه ایران، نسل جوان گویی در نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی نسبت به خود، جامعه و زمانهاش به سر میبرد. این پدیده به خصوص در هنرمندان که بازده هنری دارند مشهودتر است؛ در واقع، اثر هنرمند جوان تا حد زیادی گویای ذهنیت و شناخت او نسبت به این مسائل است؛ که متأسفانه اغلب آن حامل مواردی است که نویدبخش نیست.
در نسل جوان، بیشتر آثار به اصطلاح هنری، دچار مسائلی از قبیل بیریشگی و بیهدفی، درماندگی در فرم و محتوا، سوءاستفاده و یا سوءبرداشت از جریانات غربی، بیتفاوتی نسبت به جامعه و زمانهی خود، هرزگی و شلختگی و امثال این است.
نسلی که باید از مایههای فرهنگی مملکت خود و از آزمودههای نسلهای پیش از خود بهره ببرد، در تعلیقی بی سر و ته خود را ناچاراً به دست گردش روزگار سپرده است. نسلی که باید با آگاهی در تلاش برای شناختن معلومات و مجهولات باشد تا در نهایت دستمایه و ثمرهای مفید در جامعه به وجود آورد، خود را تحت تأثیر و در محاصرهی شدید تبلیغات، مدها، و انواع واردات بیگانه مییابد و بیآنکه فرصت یا میل به تجربه و آزمودن این پدیدهها را داشته باشد، ناگهان خود را جزئی از آن میبیند.
اینک زمان آن است تا نسل جوان در پی آگاهی و شناخت از خود و پیرامون خود باشد. انضباط و تلاش پیگیر را جایگزین شلختگی کند. بداند کجاست و ارزش زندگیش چیست. و بداند که حال و آیندهی کشورش، یا در نگاهی کلیتر، «تربیت و فرهنگ انسان» وابسته به اوست.
* * *
نمایش حاضر تلاشی است در جهت گردآوری آثاری که کمابیش میتوان ردّی از امید به آینده هنر را درآنها دید. آثاری که هر کدام از روی دغدغهی فردی و اجتماعی هنرمند به وجود آمدهاند و در ظاهر هم نشانی از ممارست در رسیدن به نتیجه در آنها مشهود است.
هنرمندان از میان دوستان نزدیکم که شناختی از کارشان داشتم که هر کدام میتوانست گوشهای از این مطلب را بیان کند، انتخاب شدهاند تا در نهایت مجموعهی کاملی از سلایق مختلف در هنر نسل جوان ایران گرد هم آید. امید است که این نمایش در راستای اهدافش دستآوردی هر چند ناچیز داشته یا دستکم شروعی باشد بر فعالیتهای بعدی هنرمندان در جهت پیشبرد اهداف فرهنگی، اجتماعی و ملّی.
خالد اسماعیلوندی
۱۳۹۹/۰۱/۱۵