;
نه غرق در شادی و با انکار تاریکی مطلق، هنرمند گذر زندگی را با اشتیاق انسانی که مشاهده گری دقیق است، نظاره می کند.گذری که در آن شکوه اعصار پدیدار است.
تجدید چرخه ابدی طبیعت در مرکز آثار حدیث فخر قرار دارد. برای او زندگی سکه ای است که بر لبه خود می چرخد. آشوب و نظم دو طرف این سکه هستند که در چرخش خود با هم ترکیب هم می شوند و فرصتی برای آفرینش پدیدار میشود. در یک سو نور و درخشش به عنوان سمبل های زنانگی و آشوب قرار میگیرند و در سوی دیگر تاریکی که آرام و سرسخت است.
با گفتن این که در سفیدی هیچ چیزی خلق نمی شود، هنرمند موجودات شکننده و فرار و تقریباً اثیری را تجسم می کند که در عین حال قادر به یک نیروی مخرب باورنکردنی هستند و مجموعه ای از آثار شکل می گیرند که می توانند کابینتی برای جمع آوری عناصر نادر و عجیب تلقی شوند.
بازیگوشی عناصر در این مجموعه و جذابیت این جهان جادویی رویا گونه، بیننده را با قدرت تخیل و توانایی در آفرینش هنری روبرو میکند. این آثار رابطه پیچیده ای را که بین واقعیت و روایت وجود دارد، به تصویر می کشند: همه چیز به صورت حیرت انگیزی در هم تنیده می شوند، امری عادی به امری فوق العاده تبدیل میشود که بیننده را تشویق به بازیگری در این جهان جادویی و اعجازآمیر می کنند. همه چیز در جهت تحقق خواب و رویایی که هنرمند با استادی متجسم می کند، شکل می گیرد.
با تلفیق موفقیت آمیز هنر مانگای ژاپن و نگارگری ایرانی، هنرمند رنگهای دلنشین و ترکیب بندی هایش را به تصویر می کشد. در جهانی که حرکات مداوم و چرخه ای آن، یادآور تلاشهای مداوم بشریت برای ایجاد هماهنگی و تعادل است.
حدیث فخر قصه گوئی بی نظیر است. او در دل داستانهای خود زندگی می کند. دنیائی شگرف که او و بینندگان را به فضائی زیبا و سراسر پویا منتقل می کند که پاسخی است به تداوم آشوب و خستگی و تزلزل زندگی روزمره در سرزمین ما. این میزان از توانائی و تعهد در نسل جدید هنرمندان ایرانی که بر باورهای خود اصرار می ورزند منشا قدرت و خلاقیت هنرهای ایرانی است که با زایش هر نسل به تکاملی دیگر می رسد.
نازیلا نوع بشری