;
آینه که همواره سطحی برای نمایش اشیاست خود به عنوان یک شیء مورد بازنگری قرار گرفته است.
چالش اصلی فرمدادن به این مفهوم بیشکل و آشفته است. آنچه که همواره در معنای لاکانی آن به عنوان سطحی برای میانجیگری میان من و دیگری است اکنون به امری مستقل تبدیل میشود.
تنها هنگامی که آینه به پشت گردانده میشود هویت مستقل آن به عنوان یک شیء توضیح داده میشود. بهعنوان ابزاری جهت انعکاس حقیقت، آینه همیشه به یک نظم نمادین دست مییابد و در این انتقال، فیزیکی بودن آن همیشه ضمنی است. از دیدگاه متعارف، ماهیت وجودی آینه از سطح بازتابی آن فراتر نمیرود اما میتوان