;
خطوط خودساخته، پروژهای از آرشیو ویدیویی پارکینگ و جامعهی نیومدیا، به انتخاب امیرعلی قاسمی است که کارهای هفت هنرمند «لنز-محور» را، که هر یک ساکن گوشهای از دنیا است، گرد هم میآورد. این پروژه در پاییز و زمستان ۱۳۹۹ در دو بخش پیاپی در گالری هینترلند، وین برگزار شد و اکنون با همکاری و مشارکت پروژههای آران در ایران به نمایش در میآید.
رویکرد پژوهش محور و نگاه منحصربهفرد هنرمندان پروژه در طرح روایتهای خرد و کلان، کردوکار رسانههای جمعی، چگونگی بازنمایی دیگری و روند خاموشِ حاشیهسازی را به چالش میکشد و مرزبندی میان داستان شخصی و فضای صمیمی را و امر سیاسی – اجتماعی و فضای جمعی را محو میکند.
استفاده از منابع مختلف، مانند بایگانی مطبوعات، تکهفیلمهای پیداشده، مصاحبههای از پیش موجود در بایگانیهای عمومی تا بهکارگیری کلاژ و مدلهای سهبعدی و قرارگیری آنها در چشماندازی چندوجهی سبب شده تا گهگاه شاهد انعکاس همزمان افسانه و واقعیتهای قطعهقطعه شده باشیم.
هرچند مهمتر آن است که دریچهی لنز این هنرمندان خطوط مبهم و گریزان تبعیض و عادیسازی را ثبت میکند و همین ابهام موجود در تصورات ایشان، این امکان را فراهم کرده تا در عین نشان دادن آسیبپذیری نظامهای موجود، از چنبرهی چرخهی نوستالژی بیرون آیند.
شعرهای تصویری و مشاهدات بدیع هنرمندان این نمایشگاه، طیفی گسترده از دغدغهها را به نمایش میگذارد:
«متنی برای تصویرهای بیاساس» ساناز سهرابی، آن دسته از شاخصهای احساسی را تجزیهوتحلیل میکند که سامانههای نظامی و رسانهای با اتکا به آن، روایتی همگن از تروما و جنگ را به حرکت درآورده و به آن استمرار میبخشند. مصاحبههای جمعآوریشده از کهنه سربازان آمریکایی جنگ خلیجفارس و درج شخصیتی خیالی باعث میشود عدم قطعیت و وجه پرفورماتیو مصاحبه بهعنوان ابزاری برای بازاندیشی و یادآوری خاطرات آشکار شود.
پروژهی سونا صفایی سوره با عنوان «گردان» از مسیر کمیک استریپ، انیمیشن و تبلیغات مجلات، تاریخ نیمه استعماری صنعت نفت در ایران را مرور میکند. تو گویی با پروپاگاندای جدیدی برآمده از تبلیغات بریتیش پترولیوم در دههی پنجاه میلادی روبروییم که حاوی پیچوخمهای خاورمیانه و فیگورهایی ساختگی از تاریخ معاصر است.
بخشهایی از فیلم-مقاله با عنوان «چگونه تاریخ را پشت سر بگذاریم و از هر روز زیستنِ دوبارهی آن امتناع کنیم؟» ساخته نبراس هویزاوی، در کنار آثار کلاژ «تلاشی برای خواندن مطبوعات غربی» منظری آشنا و درعینحال ناشناخته را خلق میکند که از شعر و تاریخ بدیل الهام پذیرفته است.
زندگی روزمره و مرز ظریف میان کودکی و بزرگسالی با نگاهی حساس به نابرابریهای جنسیتی از طریق لنز دوربین سارا عباس نژاد نمایش داده میشود.
فضای صمیمی / ذهنیِ فضای خانه و گلخانه آن در ویدیوی آناهیتا حکمت نمود مییابد و گذشتهی امروز و آیندهی محتمل روزگار گذشته را در هم میآمیزند.
روزگاری، مرزهای جغرافیایی برای پیشرفت انسان حیاتی بودند و اکنون با سرعتی باورنکردنی در حال تغییر هستند؛ امروزه با فراگیری خطوط کشتیهای اقیانوسپیما، حملونقل منطقهایِ فرامرزی که سایهی پررنگش همواره بر امکان جابهجایی و پویایی انسان و بقایش در طی نسلها انکار ناشدنی است، در معرض منسوخ شدن و فراموشی قرار گرفته است. «بوی خاک و درخت» نگار یغماییان، عکس، نقشه و سایر داشتههای ارزشمندی را جمعآوری میکند که با آنها بتواند از نو این داستانها را تجسم کند، چرا که بسیاریشان ناگفته باقیماندهاند.
ویدیوی ژاله نساری در مورد آیندهی این سیارهی آبی، با کنار هم گذاشتن فیلمهای یافت شده ذیل هشتگ #صدای_زمین ساخته شده است. گویا هر اندازه که نسبت به صدمات غیرقابلجبرانی که به زمین تحمیل کردهایم، بدانیم، آیندهی زمین سهمناکتر به نظر میرسد. کنشگریهای هنری- محیط زیستی بعضی کاربران شبکههای اجتماعی اغلب ناهمخوان است با سبک زندگی و طریقی که برای نمایش برداشتهای هنریشان از این بحران برگزیدهاند.
در آخر، خطوط ترسیمشده – چه پررنگ شوند و چه محو، چه نزدیک بیایند و چه دور شوند – به تصویرهایی فردی، طبیعی، سرگرمکننده و ترسناک تبدیلشدهاند: ردپاهایی کمیاب که در قابها ثبتشدهاند.