;
در اروپای پیش از رنسانس اعتقاد عمیقی به فورتونا وجود داشت. او به مدت هزار سال پرستش میشد و آزمونش را نیز پس داده بود. اعتقاد به خدای بخت با اسامی مختلف و اشکال گوناگون به اندازه جغرافیای زیست انسان بر روی کره زمین گسترده است، اما تقریبا با پایان قرون وسطی انسان تبدیل شدن به مرکز جهان خودش را شروع کرد .
با تمرکز انسان بر وجود خودش تاثیر بخت به مرور در زندگی روزمره او فراموش شد، اکنون او مسئولیت مطلق تمام چیزهایی که اتفاق می افتاد را بر عهده داشت و در نتیجه سرخورده و ناامید شد. به زودی جهان موهومی از "خودها" جای خالی ایزدبانوی رها شده را پر کرد.
مجموعه کازینو عدن میتواند به عنوان یادآوری دوباره ای برای نقش پررنگ بخت و تقدیر در زندگی انسان در نظر گرفته شود، علاوه بر اینکه بارزترین ویژگی این مجموعه جهانی از نشانه های اساطیری است.
در مواجهه با این آثار احتمالا به سرعت نشانه ها و ارجاعات اسطوره ای فراوانی را شناسایی خواهید کرد که ممکن است خود هنرمند نیز تعمدی بر ظهور آنها نداشته باشد، در عوض او نیز به طور آگاهانه نشانه های بسیار دیگری در اثر گنجانده است که بعید به نظر میرسد مخاطب همه آنها را در دم تشخیص دهد.
استفاده از آلومینیوم و برنز به عنوان متریال جایگزین کارکرد مفهومی طلا و نقره در دست ساخته های انسان در دوره باورهای اساطیری است. این دوگانگی در تصویر ادامه دوگانه های مفهومی است: زندگی و مرگ، ماه و خورشید و...
اما همانطور که اسطوره در ذات خودش چنین است، در اینجا نیز هیچ نمادی ثابت و مطلق نیست. چشمهای بزرگ خالی همانقدر که نماینده چشمهای بسته فورتونا هستند می توانند ریشه در سنتهای تصویری بین النهرین داشته باشند، تیری که از گلوی شتر گذشته، همزمان به حلقه اسارتی تبدیل می شود در گوش گاو نری یا نیزه ای در دست شاه-سرباز-آس.
در بند کشیده شدن به وسیله سکسوالیته، ایده محوری دیگری در این مجموعه است، اما هم چنان حتی در این مفهوم هم هنرمند نمیتواند اعتقاد عمیقش به بخت و تقدیر را پنهان کند. در این جهان خودها (ایگوها)، او تلاشی برای پنهان کردن درونیاتش نمیکند و اصرار دارد که در هر رویدادی رد پای تقدیر را بیابد؛ و اگر شیوه او اشتباه باشد تصور شیوه ای درست مشکل خواهد بود.
آن بیرون فورتونا هم چنان ایستاده است، چه او را واقعی بدانیم چه خرافی. تصمیم با شماست، و هنرمند با همه آن عناصر و نشانه هایش آن را به تصویر میکشد و زمانی که کارش را به پایان می رساند، به تفصیل نوشتن در مورد نشانه های پنهان در لایه های مختلف آثار او لذت کشف آنها را برای مخاطب از بین خواهد برد.