;
اوایل دهه چهل، اعجوبهایی از دیار زاینده رود در محافل هنری تهران درخشید که در این شهر ناشناس بود(ناشناسی آشنا). چرا که آثار او برگرفته از نقوش کهن زادگاهش اصفهان است .آثاری غبارگرفته و فرسوده، رنگ پریده و ترک خورده همراه با آسیبی که پس از قرنها به اثری وارد میشود، در کارهای او به چشم میخورد. از طرف دیگر هارمونی فوق تصور و ترکیببندی محکم و نیز تکنیک قوی آنها که نشانه تبحر و قدرت هنرمند است، چشم بیننده را خیره میکند. استراکچر بیمانند این آثار، سخن از تلاش خستگی ناپذیر نقاش در عرصه طرح و رنگ دارد و نیز ساخت و ساز اعجاب انگیزش، دل هر بیننده عاشقی را میرباید. حتی عناصر سختگیر زمانه، در مقابل آثار او میخکوب میشوند. به جرات میتوان گفت هنرمندانی چون هایده زرین بال، فرهاد مشیری و دیگر کسانی که نشانی از آثار فرسایشی در کارشان مشاهده میشود، آبشخوری جز شیوه جمشید سماواتیان نداشتهاند و تنها اوست که یافتههای خود را بر تکنیک این هنرمندان جاری ساخته است. سال 1343 جمشید، در نمایشگاهی که برای او در "هتل هیلتون" شکل گرفت با یک بانوی فرانسوی به نام "پولت" آشنا میشود. این آشنایی همراه با معرفی چند نقاش، سبب تشکیل اولین گالری پولساز در ایران شد. "گالری بورگز" ابتدا در یک آپارتمان در خیابان تخت جمشید (طالقانی) و سپس چهارراه ویلا. در همی گالری بود که با ارتباط نزدیک با افراد مرفه جامعه "هزار فامیل" پای پولدارها به این گالری باز شد و برای اولین بار آثار نقاشان به فروش رسید. گالری بورگز با آثار این هنرمندان آغاز به کار کرد. جمشید سماواتیان، مسعود عربشاهی، فرامرز پیلارام، حسین مججوبی، صادق تبریزی و پرویز تناولی و در همین نمایشگاه بود که "هیچ" تناولی متولد شد. زیرا از پیلارام خواست تا واژه "هیچ" را در اندازه یک متری برایش طارحی کند. تناولی در این نمایشگاه با اثری شرکت کرد در مکتب "پاپ آرت" سرمشق از "آدم بی ادب بپرهیز" در ابعاد 1*1.5 متر. از آنجا که سالیان دراز از رفت و آمد هنرمندان اروپا دیده میگذشت، دریغا که هنوز چشمانداز نویدبخشی از این سفرها عاید نمیشد. چنین بود پدیدهای نوین از سرپنچه نیرومند جمشید سماواتیان که تحسین برانگیخت و این چمانداز را در دسترس همگان قرارداد که با اقبال عموم مواجه شد. تا جایی که هر روشنفکری برای اثبات خود، اثری از این هنرمند را بر دیوار خانهاش آویخت تا در کنار آن روح مشکل پسند خود را التیام بخشد و به داشتن اثری از این دست تفاخر کند. قرار گرفتن اثری از جمشید در ماوای هرکس، نشانه درک و بینش او از این پدیده نوظهور بوده است. سماواتیان فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. شاگرد "علیمحمد حیدریان" عابد ریاضتکشی است که در لوای سایه استادش بارها مهر تایید خورده و رضایتمندی او را کسب نموده است. از این رو این خصیصه حیدریان، (روح بی نیازی و بیاعتنا به مظاهر دنیوی ) در وجود جمشید مستتر گشته و به این مناسبت دور از تجمل و زیادهخواهی در مامن خود رصد نشسته و دانش اندوخته در ذهن خویش را در فرصتهای طولانی بر پهنه بوم گسترانیده است. اینک دوستداران هنر ناب میتوانند از این چشمه لایزال سیراب شوند .در طول سه دهه گذشته جمشید به عرفان پناه میبرد و از تعلقات انسانی به ظواهر چشم میپوشد و در خلوت خویش به عزلت مینشیند و سادهزیستی میگزیند و در ژرفای خیال با خالق خویش خلوت می کند. نمایشگاه پیش رو نمونه بارزی ازعواطف این هنرمند در فضای روحانی خویش است .
صادق تبریزی