;
سواد قریه
قسیمی در مجموعهی سواد قریه اگرچه در پی کشف روابط فرمی آبستره است اما از مسیر این مکاشفه به بازخلق جان پیرامونش میرسد. مناظر شهری در این دورهی کاری، تصویر معماری کهن ایران را فرایاد میآورد که با تیرگی اندود شده است. تعمد هنرمند در استفاده از پسماند برای ملاژ این آثار، دو گانهی فراموشی و بازیبی را به مخاطب میرساند.
''کتانژانت'' را باید امتداد ''مجموعهی سواد قریه'' تلقی کنیم. اگرچه این مجموعه در ابعاد بزرگ اجرا شده است اما تفاوت اصلی دو مجموعه به ابعاد و تکنیک منحصر نمیماند. نگاه و رفتار قسیمی در مجموعهی کتانژانت انتزاعی تر شده و با حذف جزئیات به دنبال بیان نابگرایانهتری میگردد.
قنطورس
حجم هایی قسیمی جایی میان فرم و بیفرمی ایستادهاند. اگرچه این حجمهای چوبی خود شکل ثابت و غیر قابل تغییر دارند اما در واقع یونیتهایی هستند که به تناسب فضا و حضور مخاطب د رفتار او تغییر میکنند. این یونیتها در نسبت با هم و در چینشهایی متفاوت معنایی جدید میگیرند و به حجمهایی ناپایدار و بداهه بدل میشوند.