;
ایرانیزادهای که در مرکز زیسته و شکل یافته.
جایی برای تجمیع فرهنگهای گوناگون ایرانی و بستر رویدادها.
امین امانتدار عصر ترجمه است و شگفتزدهی دانش هنرمندان مدرنیست.
بدرستی میداند کجاست و چه میخواهد آثارش نه از پیرامون ما، بل از آنچه در اوست زایش مییابد.
رنگها، اشکال، نور و سایه روشن و آدمها در ذهن او پردازش مییابد.
ذهنی زیبا و دیدنی، گاهی عشق و دوست داشتن و از دست دادن، قسمتی جداناپذیر از آبی های اوست و تجمل و اشرافیت که ذهن او را رها نمیکند، در تنهاییهای او سیاه جلوهگر است.
گیاهانی که نوید رویش است، بین ماندن و رفتن، میان درها قرار دارد، انسان عصر ما را تجلی میدهد.
او تنهاست و تنهایی بخش جداناپذیر انتخاب اوست.
چراغها که نقشی در روشنایی جایی ندارند باور او از معجزه است.
آدمهای او بین بودن و رفتن در سکوناند و انتظار ما را رها نمیکند.
جمشید حقیقتشناس