;
اصول نظری وچارچوب فکری :
نقاشی های من، حاوی همه تجربیات اجتماعی و فرهنگی هنری و دانشی است که پیرامون خود در طول سالیان متمادی ازمشاهده دقیق و حساس محیط طبیعی واجتماع به دست آورده ام. به معنای دیگر، بازتاب نگاهی است که درقدم زدن ها درکوچه پس کوچه ها، خیابانها، بازار و پارکها و... شهر ازشکل های تآثیر گذار دریافت کرده ام، شکل ها، طراحی می شود، پس از آن درتلفیقی ازفرم های هندسی وسنتی که دردوره های گذشته درساخت آثارم از آن استفاده می کردم به انسجام می رسد.
ایده ، درطراحی های مداوم بدست می آید، به بیانی دیگر، درنقاشی از رابطه فرم، رنگ، فضا و سایر عناصر و مصالح بصری در ساختاری اتفاقی به وحدت می رسد. تا بتواند ترکیب بندی وساختار
جدید را به درون مایه و مضمون مورد نظر برساند.
فرم ، در نقاشی های من، دلالت بر موضوع خاصی ندارد و کاملا مستقل و فارغ از معنای روایی یا نمادین به کاربرده می شود.
ساختار تصویر با رعایت اصول وشیوه انتزاعی شکل می گیرد . در نتیجه بیان تصویر، و محتوای آن بدون ارجاع به معنای ادبی ایجاد می گردد.
به همین طریق رنگ نیز در ترکیب فرم. فضا و بافت و... در ساختار انتزاعی نقش دارد.
کار بر روی بوم های بزرگ برایم شگفت انگیز و جالب است. بوم بزرگ درموقع کار من رادرخود احاطه می کند . ودرآن لحظه است که می توانم به سادگی در نقاشی رخنه کنم و اثر را آنطور که دوست دارم بسازم.
زمانیکه کار درست واصولی پیش می رود. نقاشی من را در خود فرا می خواند، درآن هنگام خودم رابه کار تسلیم می کنم .
محمود حشمتی نژاد
اردیبهشت ۱۴۰۳