;
سوال اصلى هنرمند در پروسهی کاریش چگونگى شکلگیری نقاشى بهعنوان یک فعالیت ذهنی با متصور شدن خود و فرض کردن بیننده بهعنوان بخشی از بدنِ نقاشى است. او براى پیدا کردن راهحل در طبیعت و محیط پیرامونش جستجو مىکند تا با مشاهده، درک و برداشت شباهت و تفاوت بین بدن انسان و بدن طبیعت بتواند این تجربه را در فضا و زمان در بدن نقاشی تصور کند.
این مجموعه در دو سال و نیم گذشته براساس تصاویری از تجربهی پیمایش و حضور در دشت لار برای دیدن دماوند از جبههی جنوب غربی کشیده شده است.
مسیر تاریخیای رو میپیماییم. مسیری که قبلها برای رسیدن از لواسانات به آمل میپیمودند. در واقع، این مسیرِ قدیم قوشخانه به پلور است که در نهایت به آمل میرسد. مسیر ما از پلور، شرقِ دشت و بعد در درهای بین تیزکوه جنوبی در دست راست، گل زرد شمالی در دست چپ ما و رودخانه به سمت سد و دشت لار است.
حدود هشت کیلومتر راه میریم، از ارتفاع ۲۵۰۰ متر شروع میکنیم، تا سه هزار متر بالا میریم، بعد مجدد فرود میایم و در همون ارتفاع حدود ۲۵۰۰ متری که دشت لار قرار داره مستقر میشیم. در مسیرمون آلاله های زرد که خاصِ در محل هستن، اسپرس کوهی، باریجه زرد و زنبق دماوندی بنفش رو میبینیم. از داخلِ دشت آسمانکوه رو هم دیدیم. در نهایت وقتی پای دریاچه و کنار سد لار میایستیم، پشت سرمون قله چاهک و روبرومون دماوند از جبههی جنوب غربی قرار گرفتن.
ساعت ۴:۴۱ دقیقهی بعدازظهره.