;
نگارخانه علیها
این مجموعه حاصل جستوجویی است در تاریکیِ ذهن، در لابهلای واژههایی که صادق هدایت ننوشت، اما شاید حسشان کرد. نقطهی آغاز، خود رمان بوف کور نبود؛ بلکه فضای مهآلود، تکهتکه و پر رمز و رازی بود که از آن بیرون میتراود. این پروژه تلاشی است برای لمس جهان درونی نویسندهای که نه فقط از خلال داستانش، بلکه از اعماق سکوتها و شکستهایش با ما سخن میگوید.
در این نمایشگاه، تایپوگرافی به عنوان زبان دوم متن عمل میکند. فرم حروف، چینشها و فضاهای خالی، بیشتر از آنکه حامل معنای لغوی باشند، حامل حس و حالاند؛ اضطراب، انزوا، اشتیاق خاموش، و هراس پنهانی که در لابهلای صفحات بوف کور میلولند.
شکلگیری این مجموعه، پاسخی درونی بود به پرسشی مبهم: اگر بخواهیم بوف کور را نخوانیم، بلکه حس کنیم، آنگاه چه میبینیم؟