;
در هندسه طلایی دیوارها، نظمی مسحورکننده اما منجمد، قرنها نگاه را بهسوی آرمانشهری ایستا سوق داده است. رویایی مهندسیشده که در دل خود، انقیاد معنا را پنهان کرده است.
این مجموعه، تأملیست بر لحظه گسست؛ آنجا که تکرار از رمق میافتد، فرمها میلرزند و معنا از قاب خود میگریزد.
آثار با در هم شکستن فرم و تداوم ناپایدار نشانهها میان گذشته و آینده، ساختار و گسیختگی و انسداد و رهایی معلق میمانند.
هر بوم، دعوتیست به بازاندیشی در شکاف میان فرم و معنا—آنجا که فروپاشی، امکانِ زایش است.