;
سایه ها در تمام عمر یک درخت ایستادنش را تکذیب کرده اند . اینجا تصویر چون آینه ای شکسته عمل می کند هر تکه بازتابی مستقل از واقعیت عرضه می کند تا کلیتی یک پارچه را پدید آورد .
معنا در فواصل زاده می شود ،در زاویه های بازتاب، در تلاقی نماها و در خلأهایی که سکوت در آن پهن می شود ، نه روایت خطی ،که هم افزایی نا همگون خوانده می شود. معنا محصول هم پوشانی نا همسان است بی آنکه به وحدتی تحمیلی تن دهد .
دیر یا زود زندگی به ما پشت خواهد کرد
و روی بوم را نشان مان خواهد داد ،
تا تک درختی زنده را نقاشی کند .