;
برای من نقاشی، گفتگوییست میان سه ساحت. ساحتی که در اعماق ادراکی شخصی و درونی گسترده است و رسیدن به آن نیازمند نوعی واکاوی در خود است. ساحتی که بیرون از من پیش رویم گسترده است و برای دیدنش باید چشمها را به آن بگشایم، و ساحتی که حاصل بر هم کنش این دو بر روی بوم یا سطح اثر است.
این مجموعه، بیش از هر چیزی قصه هجرت است، قصه بر هم کنش دو ساحت بیرون و درون، آنجا که تلاقی، سخت و گاه ناممکن می شود. بازگفتنِ خود است، و گوش خواباندن به انتظارِ شنیدن پاسخی که آغاز گفتگو را نوید دهد.
و نقاشی همواره آغاز می شود، به این امید که گفتگویی پرشورتر، عمیق تر و شنیدنی تر شکل گیرد.